مقدمه:
مدیریت موفق زنجیره تامین نیازمند تصمیمات مرتبط با جریان اطلاعات، محصول و منابع مالی است. همه این تصمیمات با توجه به فراوانی هر تصمیم و افق برنامهریزی به سه سطح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی تقسیم بندی شدهاند. در یک زنجیره تامین مساله کمینه کردن هزینههای زنجیره و بیشینه کردن سود باید در نظر گرفته شود. فقدان هماهنگی در زنجیره تامین باعث افزایش هزینههای زنجیره میشود. موانع مختلفی در مسیر ایجاد هماهنگی در زنجیره تامین وجود دارد و ناهماهنگی در صورتی به وجود میآید که هر کدام از مراحل زنجیره تامین فقط اهداف خود را بدون توجه به تاثیر آنها بر کل زنجیره دنبال کنند. تاکنون مطالعاتی در زمینه یکپارچگی و هماهنگی زنجیره تامین برای جریانهای یکطرفه انجام شده است. در این مقاله به مطالعه تسهیلات یکپارچه برای مساله مکانیابی، توزیع و جمعآوری برای جریانهای دوطرفه پرداخته شده است، بطوریکه مراکز توزیع باید در مکانهایی که واسطه ای بین عرضه کننده و مشتریان است، احداث شود و این مراکز توزیع جریانهای دو طرفه را هدایت میکنند یعنی از یک سو محصولات نهایی را به دست مشتریان میرسانند و از طرف دیگر واحدها را از عرضهکنندگان دریافت میکنند، لذا به منظور داشتن بهترین فرایند توزیع، نیازمند طراحی یکپارچه مساله مکانیابی، توزیع و جمعآوری هستیم و هماهنگی در نظر گرفته شده بین این دو جریان ،در صرفه جویی هزینههای کل سیستم موثر است. در طراحی این زنجیره تامین به تعیین محل مرکز توزیع و تخصیص مشتریان و تولیدکنندگان به این مراکز توزیع پرداخته شده است. برای استفاده از مزایای تصمیمگیریهای یکپارچه در زمینه تعیین محل توزیع و جمعآوری محصولات برای جریانهای دو طرفه یک مدل ریاضی پیشنهاد شده و برای حل آن از یک رویکرد ابتکاری لاگرانژ استفاده شده است.
مروری بر پیشینه تحقیق:
مقالات بسیاری در ادبیات وجود دارند که به طراحی یکپارچه مساله توزیع، تولید و تخصیص پرداختهاند. جایارامن و همکاران در سال ۲۰۰۱ به بررسی یک مدل یکپارچه با دو سطح تصمیمگیری که یکی مربوط به تعیین محل کارخانهها و انبارها است و دیگری شامل یک استراتژی برای توزیع محصولات از کارخانه به مشتریان، میباشد، پرداختند. در سال ۲۰۰۲ چانگ و همکاران به بررسی مشکل طراحی شبکه زنجیره تامین که شامل برنامهریزی تولید و تصمیمگیری در مورد محل احداث تاسیسات میباشد پرداختند. ۲۰۰۵ سایریف و همکاران به بررسی مشکلات تولید و توزیع محصولات، محل احداث تسهیلات، هزینههای توزیع و مدیریت موجودی برای زنجیره تامین چند محصولی و چند دورهای پرداختند. اکثر مطالعات اخیر مساله پیچیدگی طراحی شبکه زنجیره تامین را در نظر میگیرند. ۲۰۰۷ ویدیارسی و همکاران به بررسی طراحی مدل یک سیستم چند محصولی، دو سطحی و چند دورهای پرداختند. ۲۰۰۹ گامبریانی و همکاران به بررسی مدل تولید و توزیع یکپارچه برای مساله تخصیص مکان با کنترل سطح خدمت به مشتری پرداختند. ۲۰۱۰ بیلگن به بررسی مساله برنامهریزی تولید و توزیع شامل تخصیص حجم تولیدات به خطوط مختلف تولید در کارخانهها و همچنین تحویل محصولات به مراکز توزیع پرداخت. ۲۰۱۰ سالما و همکاران یک مدل برای شبکه چند دورهای و چند محصولی پیشنهاد دادند که به طور همزمان طراحی و برنامهریزی زنجیره تامین، با جریان معکوس را در نظر گرفته است. ۲۰۱۱ ادیل و همکاران یک مدل بهینه سازی رباست برای مساله تامین مواد، تولید و توزیع پیشنهاد دادهاند. ۲۰۱۲ بشیری و همکاران به مطالعه یک مساله برنامهریزی استراتژیک و تاکتیکی در یک شبکه زنجیره تامین چند محصولی و چند سطحی پرداختند.
نوآوری مقاله :
مدل پیشنهاد شده در این مقاله شامل خصوصیات زیر است :
۱-طبق تحقیقات صورت گرفته اولین مطالعه در زمینه تعیین محل توزیع و جمعآوری برای جریانهای دو طرفه است.
۲-در نظر گرفتن هماهنگی در حمل و نقل بین جریانهای دو طرفه که منجر به صرفه جویی در هزینهها میشود و ارائه یک روش ابتکاری لاگرانژ که طبق محاسبات صورت گرفته روش پیشنهادی از نظر کیفیت راه حل در بسیاری از موارد از CPLEX بهتر است.
ویژگیهای مساله مورد نظر:
بیان مساله:
فرآیندهای عملیاتی شبکه مورد بررسی به صورت زیر است:
۱-توزیع محصولات: بر اساس پیش بینی نیاز مشتری در یک دوره زمانی برای افزایش سطح رضایت مندی مشتری، محصولات نهایی به مراکز توزیع منطقهای فرستاده میشوند و سپس به دست مصرف کنندگان مربوطه میرسد.
۲-جمعآوری محصولات: بر اساس برنامههای تدارکات تامین کنندگان واحدها را به مراکز توزیع میفرستند. هر تامین کننده تنها یک نوع از کالاها را فراهم میکند. عملیات cross-docking ( تخلیه و بارگیری در زمان کوتاه ) اتخاذ میشود که بیان میکند واحدها به سرعت در زمان کمتر از ۱۲ ساعت برای تولید کننده ارسال میشوند. عملیات cross-docking برای رسیدگی به واحدها در مراکز توزیع به منظور دستیابی به تولید در نظر گرفته میشود. عملیات cross-docking امروزه در انبارها موجب کاهش هزینهها و افرایش سرعت توزیع کالا میباشد. در فرایند cross-docking کالا بدون انبار شدن از وسیله نقلیه به وسیله دیگر منتقل میشود. در این سیستم انبارها به عنوان هماهنگ کننده موجودی عمل میکنند نه به عنوان نقاط ذخیره موجودی و کالاها زمان خیلی کمی را در انبار به سر میبرند. در این سیستم با کاهش زمان انبارش، هزینههای موجودی و زمانهای تدارک کاهش مییابند. البته سیستم های تخلیه و بارگیری همزمان، سرمایه گذاریهای اولیه زیادی احتیاج دارند و مدیریت آنها خیلی مشکل است. این تکنیکها فقط در شبکههای توزیعی که حجم جریان مواد خیلی بالا است کارایی دارد و اجرای سیستم تخلیه و بارگیری همزمان به یک سیستم حمل و نقل سریع نیاز دارد.
مراکز توزیع منطقهای سه نوع هستند:
۱-( (DRDC:( مراکز توزیع منطقهای ) که فقط برای توزیع محصول استفاده میشود.
۲-( (CRDC :(مراکز توزیع منطقهای برای فرآیند جمعآوری) که فقط برای جمعآوری محصول استفاده میشود.
۳-JRDC)) :(مراکز توزیع منطقهای مشترک ) که یک مرکز توزیع مشترک است و فرآیند توزیع و جمعآوری هر دو توسط این بخش انجام میشود. مراکز توزیع منطقهای نه تنها محصولات نهایی را نگهداری میکنند بلکه با استفاده از فرآیند cross-docking به عرضه واحدهای فراهم شده میپردازد.
شکل زیر یک زنجیره تامین برای جریانهای دوطرفه را به صورت شماتیک نشان میدهد.
مفروضات مساله:
۱-ظرفیت تولید بی نهایت است.
۲- موجودی اولیه از محصولات نهایی صفر است.
۳-انبار شدن محصولات غیر مجاز است.
۴-هزینه ارسال محصولات نهایی نادیده گرفته شده است.
تابع هدف مساله:
به حداقل رساندن هزینههای کل مربوط به جریانهای دو طرفه که این هزینهها شامل هزینههای احداث تاسیسات ثابت و هزینه های عملیاتی(شامل هزینههای نگهداری موجودی از محصولات نهایی در مرکز توزیع منطقهای، هزینه نگهداری کالا در مرحله cross-docking ) ،هزینههای حمل و نقل بین RDC و کارخانهها و هزینه حمل و نقل بین RDC و مشتریان، صرفه جویی در هزینه را در نظر میگیرد که این صرفه جویی به دلیل تواما در نظر گرفتن تصمیمات مربوط به احداث تسهیلات و هماهنگی در حمل و نقل است.
عبارت اول و دوم این تابع هدف به هزینههای تولید و توزیع مربوط میشود که شامل هزینههای احداث تسهیلات ثابت، عملیاتی، حمل و نقل است و دو عبارت آخر مربوط به صرفهجویی در هزینههای JRDCs است.
محدودیت ها :
محدودیت (۲) :محدودیت موجودی محصولات نهایی است.
محدودیت (۳) و (۴) : تنها یک مرکز توزیع به هر مشتری و تامین کننده اختصاص داده میشود.
محدودیت (۵) و (۶) :مشتری یا تامین کننده فقط به یک مرکز توزیع DRDC یا CRDC اختصاص داده میشود .
محدودیت (۷ ) :مرکز JRDC ساخته خواهد شد اگر DRDC یا CRDC احداث شده باشد.
محدودیت (۸ ) :غیر منفی بودن متغیرها را نشان میدهد.
محدودیت (۹ ) تا (۱۱) :متغیرهای تصمیم باینری را نشان میدهد.
رویکرد حل مساله :
در ابتدا به خطی سازی عبارت آخر تابع هدف میپردازیم و آن را به صورت زیر خطی میکنیم.
لم:
که به صورت زیر خطی میشود:
ا
چون مساله ازنوع NP-hard ( non-deterministic polynominal-time hard)است برای حل مساله از روش آزادسازی لاگرانژ استفاده میکنیم.
الگوریتم آزادسازی لاگرانژ یک روش ابتکاری در حل مسائل بهینه سازی است. این الگوریتم مبتنی بر قضیه لاگرانژ برای حل مسائل بهینه سازی توسعه داده شده است این الگوریتم با آزادسازی برخی قیود مساله جوابهای تقریبی قابل قبولی را برای مساله ایجاد میکند که از این جوابها میتوان به عنوان یک کران در سایر الگوریتمهای بهینه سازی استفاده کرد. مفهوم آزادسازی را روی متغیرها یا قیودات مساله داریم. آزادسازی یک موضوع پر کاربرد برای حل مسائل بهینه سازی است و در بسیاری از متدهای بهینهسازی، مخصوصا روشهای دقیق کاربرد بسیار دارد. در آزادسازی فضای حل مساله را گسترش میدهیم در واقع فضای حل مساله اولیه زیر مجموعه فضای حل مساله آزاد شده است.
قضیه لاگرانژ:
در قضیه لاگرانژ این مدل را میتوانیم به صورت زیر بنویسیم:
محاسبه ضرایب لاگرانژ (در مساله مینیمم سازی):
ابتدا با یک مقدار اولیه برابر صفر شروع میشود و یک مقدار تحت عنوان اندازه گام تعریف میشود و یک مقدار اولیه به آن داده میشود برای محاسبه تغییرات ضرایب لاگرانژ مساله آٖزاد شده حل میشود و مقدار بهینه بدست میآید و سپس بررسی میشود که در قیودات آزاد شده مساله به ازای جواب بهینه مدل آیا قید برقرار است یا خیر ؟
اگر قید برقرار نبود ضریب متعلق به آن قید به اندازه گام تعریف شده، افزایش داده میشود. اگر قید برقرار بود برعکس حالت قبل عمل میشود و اگر در nتکرار متوالی بهترین کران هیچ تعییری نکرد مقدار گام تغییر داده میشود و در نهایت به مرحله دوم باید رجوع شود .
شرایط توقف الگوریتم لاگرانژ:
۱-برای الگوریتم ماکزیمم تعداد تکرار تعریف کرد و میتوان الگوریتم را برای تعداد مشخصی تکرار حل کرد و اگر در تعداد مشخصی تکرار در مقدار کران هیچ بهبودی حاصل نشود الگوریتم متوقف میشود.
۲-میزان گامها از یک مقدار مشخص کمتر باشد.
۳-میزان تغییرات ضرایب لاگرانژ بین دو تکرار متوالی از یک حدی کمتر باشد.
کران پایین:
با استفاده از محدودیت آزاد شده ۳و۴ و نیز با استفاده از ضرایب
و ضرایب لاگرانژ سه عبارت آخر دوگان تابع هدف )که در زیر بیان شده است)، هیچ تاثیری روی تعیین کردن جواب بهینه ندارد و میتوان آنها را حذف کرد علاوه بر این دوگان مساله به تعداد اندازه j زیر مساله تقسیم میشود. بر این اساس اگر یک جواب بهینه برای زیر مساله پیدا شود یک کران پایین بدست آمده است.
دوگان تابع هدف:
کران بالا:
بعد از حل کردن مساله دوگان، یک الگوریتم ابتکاری به منظور شناسایی جواب شدنی به کار میرود.با استفاده از روش تخصیص که به صورت خلاصه در زیر بیان شده است، متغیرهای تخصیص معین میشود. جدول زیر پارامترهای مربوط به مراحل ۱و۲ را بیان میکند. پارامترهای مربوط به محاسبه کران بالا و پایین مساله را نیز نشان میدهد.
مورد مطالعاتی:
یک شرکت ساخت موتور دیزلی که به عنوان رهبر صنعت ساخت موتور در چین محسوب میشود و سالانه میلیونها موتور دیزلی به فروش میرساند و دارای شبکه زنجیره تامین با جریان دو طرفه میباشد و نمونهها را از تامین کننده دریافت میکند. ۲۱ کلان شهر در کشور چین به عنوان مرکز RDCs کاندید شدهاند. هزینههای موجودی و راهاندازی RDCs مبتنی بر اقتصاد کلان شهرها میباشد. هزینههای حمل و نقل به مسافت طی شده بستگی دارد. تقاضا مشتریان نیز به جمعیت و اقتصاد کلان شهرها بستگی دارد. پس از حل مدل از طریق روش لاگرانژ مکان مراکز توزیع به صورت شکل زیر بدست آمدند
زمانی که مراکز RDCs , JRDCs احداث شده باشند صرفه جویی در هزینهها رخ میدهد. این شرکت در جنوب چین واقع شده است و عرضه و تقاضا در مناطق مختلف جنوبی چین بسیار کم است و تنها ۳ RDCs در جنوب و میانه چین قرار دارند. این تخصیص مکانها در کاهش هزینههای حمل و نقل و بهبود هماهنگی در شبکه زنجیره تامین نقش بسزایی دارد.
مزایای یکپارچه سازی زنجیره تامین:
به منظور نشان دادن مزایای یکپارچه سازی زنجیره تامین، به مقایسه هزینههای مدل یکپارچه شده با رویکرد ۱و۲ که در زیر بیان شده، پرداخته شده است.
رویکرد ۱: مشخص کردن مکان DRDCs و بعد در نظر گرفتن این مکان به عنوان ورودی و سپس مشخص کردن مکان CRDCs
رویکرد ۲: مشخص کردن مکان CRDCs و بعد در نظر گرفتن این مکان به عنوان ورودی و سپس مشخص کردن مکان DRDCs
برای هر یک از رویکردهای فوق مقادیر پارامتربتا برابر ۱و۲و۳ در نظر گرفته میشود و نتایج حاصل از مقایسه مدل یکپارچه و رویکرد ۱و۲ در جدول زیر بیان شده است.
نتایج جدول فوق به صورت زیر بیان میشود:
۱-هزینههای حمل و نقل به صورت قابل توجهی تحت تاثیر تصمیمگیریهای یکپارچه قرار دارد و این وضعیت نشان میدهد هماهنگی در حمل و نقل به صورت قابل ملاحظهای باعث کاهش هزینهها میشود. در صورتیکه در رویکرد ۱ هزینههای حمل و نقل افزایش مییابد
۲-برحسب سود بدست آمده از تصمیمگیریهای یکپارچه، هزینه نگهداری در چندین آزمایش محاسباتی افزایش یافته است. افزایش هزینههای ثابت میتواند به سبب احداث مراکز توزیع بیشتر باشد و کاهش هزینههای نگهداری، به علت هماهنگی در مساله حمل و نقل میباشد.
۳-برای دو رویکرد ترتیبی۱و۲، رویکرد ۱ برای اکثر آزمایشهای محاسباتی که اندازه پارامترها، تعداد دورهها ارزش کمی دارند، درصد بهبود در هزینه کلی نسبت به رویکرد ۲ کمتر است. اگر اندازه پارامترها، تعداد دورهها افزایش یابد، نتایج تجربی نشان میدهد که تاثیر تعداد مراکز توزیع انتخاب شده بسیار ناچیز است و از مطالعه حذف میشوند.
۴-هنگامیکه هزینه حمل و نقل کم باشد (آلفا ۰.۱ یا آلفا ۱) به مراکز منطقهای کمتری احتیاج است و هنگامیکه هزینههای حمل و نقل بالا باشد (آلفا ۱۰ ) مراکز توزیع منطقهای بیشتری ساخته میشود. با افزایش هزینههای حمل و نقل، هزینههای ساخت مراکز توزیع منطقهای کاهش مییابد، لذا تمایل کارخانهها برای ساخت مراکز توزیع منظقهای به منظور کاهش فاصلههای حمل و نقل، بیشتر میشود. ولی ناگزیر هزینههای کل افزایش مییابد. تصمیمگیرندهها تمایل دارند تا مراکز توزیع منطقهای بیشتری به زنجیره اضافه کنند.بطور کلی هر چقدر میزان آلفا بیشتر شود هزینههای کلی کاهش مییابد و نیز با افزایش گاما میزان هزینههای کلی افزایش مییابد.
از جداول فوق میتوان دریافت که با افزایش مقدار تعداد مراکز توزیع منطقهای برای فرآیند جمعآوری کمتر از مراکز توزیع منطقهای میشود و هنگامی که بتا برابر ۱ در نظر گرفته میشود، تعداد CRDCs با DRDCs برابر میشود. در کل با افزایش بتا هزینههای کلی کاهش مییابد.
نتیجهگیری:
۱-در این مقاله به بررسی مکانیابی تسهیلات، توزیع و جمعآوری جریانهای دو طرفه پرداخته شد. و نیز مدل محل توزیع در جریانهای یک طرفه به جریانهای دو طرفه توسعه داده شد. و مساله به صورت یک برنامهریزی عدد صحیح مختلط فرموله شد. و الگوریتم لاگرانژ ابتکاری برای حل مدل پیشنهاد شد. یک الگوریتم ابتکاری برای شناسایی حدود بالا توسعه داده شد. عملکرد الگوریتم پیشنهادی توسط آزمایشهای عددی متعددی مورد ارزیابی قرار گرفت و الگوریتم پیشنهاد شده در یک مورد مطالعاتی (شرکت ساخت موتور) به کار برده شد.
پیامدهای عملی بدست آمده به صورت خلاصه به شرح زیر است:
۱-زنجیره تامین یکپارچهای معرفی شد که سود قابل توجهی برای شرکتها رقم میزند. هزینههای حمل نقل هر واحد و صرفهجویی در هزینههای مرتبط با هماهنگی در حمل و نقل اثرات متفاوتی در طراحی شبکه زنجیره تامین دارد.
۲-اگر هزینههای هر واحد حمل و نقل از محصولات متفاوت باشد راه حل مناسب از بین بردن مراکز توزیع منطقهای RDCs) ) است. و اگر هزینههای صرفهجویی مرتبط با هماهنگی در حمل و نقل تغییر کند باز طراحی شبکه با متد ارائه شده برای کاهش هزینههای کل ضروری است.
۳- یکپارچه سازی زنجیره تامین منجر به کاهش کل هزینه-ها میشود. تحت شرایط مختلف دو رویکرد تصمیمگیری پی در پی که اغلب کاربردهای عملی دارند، مزایای خود را در دو حالت زیر نشان میدهند. برای نمونه در مقیاس کوچک (افق برنامهریزی کوتاهتر و تعداد کمتر مکانهای کاندید برای RDCs) ) رویکرد ۱ که ابتدا مکان DRDCs را مشخص میکند و رویکرد ۲ یعنی ابتدا تعیین مکان RDCs، نسبت به رویکرد۱ برتری دارد.
تحقیقات آتی:
۱-به منظور افزایش کاربرد این مدل میتوان محدودیت پنجره زمانی به مدل اضافه کرد.
۲-مساله ماکزیمم سازی سود، در طراحی شبکه زنجیره تامین با جریانهای دو طرفه میتواند از طریق یکپارچه سازی استراتژیهای تامین پویا برای خرید محصولات مورد بررسی قرار بگیرد.
۳-برای عملی تر شدن مساله مورد بررسی از ترکیب حمل و نقل بصورت مستقیم و غیر مستقیم برای جمع آوری کالاها و همچنین در نظر گرفتن ظرفیت استفاده کرد.
۴-یک مدل تصادفی تحت عدم قطعیت از طریق رویکرد رباست میتواند مورد مطالعه قرار بگیرد.