مقدمه:
در این مقاله به بررسی یک مدل برنامهریزی امکانی چند هدفه برای طراحی شبکه زنجیره تامین پایدار سلامت تحت عدم قطعیت با توجه به اهداف زیست محیطی و اجتماعی و اقتصادی پرداخته شده است و از الگوریتم تجزیه بندرز برای کاهش پیچیدگیهای محاسباتی استفاده شده است. نگرانی در مورد اثرات زیست محیطی و اجتماعی فعالیتهای کسب و کارهای مختلف منجر به ایجاد یک الگوی جدید به نام توسعه پایدار شده است. توسعه پایدار به معنی تامین نیاز نسل حاضر بدون به خطر انداختن منابع نسلهای آینده برای رفع نیازهای خود میباشد. در سال ۲۰۰۹ در اجلاس جهانی مطرح شد که توسعه پایدار فقط به تعادل منافع اقتصادی محدود نمیشود بلکه توسعه اجتماعی را هم شامل میشود (۲۰۰۹ وایت).
برخلاف تعریف سادهای که از پایداری بیان میشود، توسعه پایدار مفهوم پیچیدهای است که پیاده سازی اصول و قواعد آن در هر دو سطح خرد و کلان با مشکلات قابل توجهی همراه است. کارتر و همکاران (۲۰۰۸) به تعریف مدیریت زنجیره تامین پایدار به عنوان ادغام استراتژیک و شفاف از اهداف سازمانی در جنبههای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی پرداختند. طراحی شبکه زنجیره تامین به عنوان مهمترین تصمیم در سطح استراتژیک در زمینه مدیریت زنجیره تامین محسوب میشود و نیز نقش مهمی در پایداری یک زنجیره تامین ایفا میکند. بطور کلی تصمیمات یک شبکه زنجیره تامین شامل تعداد، محل، ظرفیت و فناوری هر یک از تسهیلات میباشد (سیمچی و همکاران ۲۰۰۴).مروری بر پیشینه تحقیق:
سورینگ (۲۰۱۳) به بررسی مسائل طراحی شبکه زنجیره تامین پایدار پرداخت. ادبیات مربوطه در این بخش را میتوان به دو گروه عمده طبقهبندی کرد. ۱-طراحی شبکه زنجیره تامین سبز، ۲-طراحی شبکه زنجیره تامین پایدار. مدیریت زنجیره تامین سبز به ادغام جنبههای زیست محیطی در مدیریت زنجیره تامین برای پاسخگویی به عوامل زیست محیطی در تمام فرایندهای تصمیمگیری شبکه زنجیره تامین میپردازد (سیرواستارا ۲۰۰۷). طراحی شبکه زنجیره تامین معکوس یک بخش متداولتر از مدیریت زنجیره تامین سبز نسبت به سایر بخشها میباشد. لجستیک معکوس شامل تمام فعالیتها و مسائل مربوط به بازیابی، بازیافت و انهدام محصولات میباشد (فلایشمانا ۱۹۹۷). علاوه بر اهمیت اثرات زیست محیطی در شبکه زنجیره تامین، توجه به مسائل اجتماعی در مسائل پایداری باید در نظر گرفته شود. البته تاکنون توجه زیادی بر بعد مسائل اجتماعی در طراحی شبکه زنجیره تامین نشده است (وایت ۲۰۰۹). (کروز ۲۰۰۸) به تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی و رفتار تولیدکنندگان، خردهفروشان و مشتریان در شبکه زنجیره تامین پرداخت. (پیشوایی و همکاران ۲۰۱۲) یک مدل بهینه سازی رباست برای فرموله کردن مسائل اجتماعی تحت عدم قطعیت ارائه دادند. باید اشاره کرد در گذشته مسائل پایداری شامل جنبههای اقتصادی و زیست محیطی بوده و کمتر به مسائل اجتماعی پرداخته شده است. با این حال دانشمندان در طول دو دهه گذشته بر این باورند که پایداری و پاسخگویی اجتماعی مترادف هستند (سیلیبریا و همکاران ۲۰۰۸). با این حال هنور پایداری توجه بیشتری بر مسائل زیست محیطی دارد و معتقد است که نگرانیهای زیست محیطی زیر مجموعهای از مسائل اجتماعی است.
نوآوری مقاله:
در این مقاله یک مدل برنامهریزی امکانی چند هدفه ( (MOPP=Multi-Objective Possibilistic Programmingارائه شده است و همچنین به اندازهگیری اثرات زیست محیطی و اجتماعی پرداخته شده است. مدل توسعه داده شده قادر به طراحی یکپارچه زنجیره تامین رو به جلو و معکوس میباشد. از مدل ارائه شده در طراحی زنجیره تامین سلامت سوزن و سرنگ استفاده شده است. از الگوریتم تجزیه بندرز برای حل مدل توسعه یافته استفاده شده است.
بیان مساله:
مساله طراحی شبکه زنجیره تامین پایدار توصیف شده در این بخش بر اساس یک مورد واقعی در صنعت پزشکی میباشد. این مطالعه موردی در مورد سوزن و سرنگ یکبار مصرف (SMNS) توسط تولید کنندهای به نام AVA Pezeshkمیباشد. SMNS یک وسیله پزشکی در حوزه سیستمهای سلامت و بهداشت میباشد که نقش مهمی در فرایند واکسیناسیون و درمان دارد. طبق گزارش سازمانی جهانی بهداشت سالانه حدود ۱۶ بیلیون تزریق در سراسر جهان انجام میشود. سوزنها و سرنگهای مصرف شده عفونی هستند و اثرات زیست محیطی و اجتماعی مهمی دارند. سالانه ۸ تا ۱۶ میلیون هپاتیت از نوع B و ۱۶۰۰۰۰ ویروس ایدز از طریق تزریق سوزنهای غیر استریل به انسان منتقل میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت مدیریت انهدام EOL(end-of-life) سوزن و سرنگ یکبار مصرف بسیار جدی و حیاتی است.( پایان حیات (EOL)، شامل سناریوهای متنوعی از جمله استفاده دوباره از محصول با نو کردن آن، استفاده دوباره از اجزا با دمونتاژ کردن و نوسازی، اصلاح مواد بدون دمونتاژ کردن، اصلاح مواد با دمونتاژ کردن و در نهایت منهدم کردن با سوزاندن یا بدون سوزاندن. ) بر همین اساس سازمان جهانی بهداشت یک سیاست برای مدیریت زبالههای عفونی به منظور کاهش بیماریهای عفونی فراهم کرده است. در حال حاضر AVAP در ایران دارای بیشترین سهم (حدود ۷۰ درصد، چیزی بیش از ۶۰۰ میلیون محصول در سال) از تولید سوزن و سرنگ را برای ارضا مشتریان در بردارد. روشهای از بین بردن سوزن و سرنگ یکبار مصرف در زیر بیان شده است.
۱-استفاده از روش سوزاندن (بسیار کم هزینه است ولی در عین حال دارای اثرات زیست محیطی زیادی میباشد.)
۲-استفاده از روشهای غیر سوزاندن مانند دفن زباله
۳-روش بازیافت که به دلیل احتمال عفونی بودن محصولات ممنوع اعلام شده است (ژائو ۲۰۰۹) البته به تازگی استفاده از این روش توسط سازمان جهانی بهداشت موثر و مفید اعلام شده است.
ساختار شبکه زنجیره تامین مورد مطالعه در شکل ۱ نشان داده شده است.
این زنجیره تامین شامل هر دو شبکه رو به جلو و معکوس میباشد. در طول جریان رو به جلو محصولات جدید توسط مراکز تولید ساخته میشوند و به سمت مشتری ارسال میشوند. در زنجیره معکوس محصولات ابتدا در مراکز جداسازی جمعآوری میشوند و سپس به سمت مراکز بازیافت، سوزاندن و یا دفن زباله ارسال میشوند.
مساله اصلی که در این مقاله به آن پرداخته شده است، طراحی شبکه زنجیره تامین AVAP برای تعیین تعداد، ظرفیت و مکانیابی مراکز تولید و جداسازی میباشد. قابل ذکر است که ایجاد یک مرکز تولید و جداسازی در یک مکان مشترک به دلیل به اشتراک گذاری منابع مورد نیاز، منجر به صرفه جویی هزینهها میشود. یکی از مشکلات موجود در این زمینه در دسترس نبودن دادههای تاریخی مورد نیاز میباشد حتی اگر داده های تاریخی هم در این زمینه وجود داشته باشد به دلیل ماهیت پویا و برنامهریزی استراتژیک طراحی شبکه زنجیره تامین، رفتار پارامترها ممکن است لزوما با الگوی تاریخی آنها تطابق نداشته باشند.
ارزیابی اثرات زیست محیطی:
برای بدست آوردن یک شبکه زنجیره تامین پایدار، به ابزارها و روشهایی برای اندازهگیری اثرات زیست محیطی تصمیمات شبکه زنجیره تامین مختلف نیاز است. هر محصول دارای اثرات زیست محیطی مختلفی در طول چرخه زندگی خود میباشد. در حال حاضر ( LCA)معتبرترین روش در ارزیابی اثرات زیست محیطی محصولات مختلف میباشد. این روش به صورت گسترده توسط پژوهشگران استفاده میشود. اگرچه این روش دارای مزایای زیادی است اما بسیار پرهزینه و وقت گیر است. برای از بین بردن پیچیدگیهای فوق میتوان از نسخههای سادهتر و توسعه یافتهتر این روش استفاده کرد. با استفاده از این روشها میتوان به ارزیابی اثرات زیست محیطی در زمان معقول تری پرداخت.
ارزیابی اثرات اجتماعی:
مسائل اجتماعی سومین رکن از پایداری است. اندازهگیری و کنترل اثرات زیست محیطی، به دلیل ماهیت پیچیده و دامنه گسترده آن، جز مسائل چند رشتهای به حساب میآید (پیشوایی و همکاران ۲۰۱۲). بر همین اساس اندازهگیری اثرات اجتماعی تمام فعالیتها و فرآیندها غیر ممکن خواهد بود. به تازگی سازمان استانداردهای بین المللی یک چارچوب جامع برای پاسخگویی اجتماعی به صورت زیر ارائه داده است.
۱-حکومت سازمانی ۲-حقوق بشر ۳-شیوههای کار ۴-محیط زیست ۵-مسائل مربوط به مصرف ۶-مشارکت و توسعه جامعه
توابع هدف مساله:
تابع هدف ۱:کاهش هزینههای کلی زنجیره را در نظر میگیرد.
تابع هدف۲: اثرات زیست محیطی را به حداقل میرساند.
تابع هدف ۳:افزایش پاسخگویی اجتماعی میباشد. این مدل شامل سه هدف از سه جنبه پایداری است.
محدودیتها:
محدودیت ۱و۲:تقاضا تمام مشتریان براورده میشود و تمام محصولات بازگشتی از مشتریان جمعآوری میشود.
محدودیت ۳و۴:تعادل جریان را در مراکز جمعآوری نشان میدهد.
محدودیت ۳:محصولات جمعآوری شده یا باید به مراکز دفن زباله یا مراکز انهدام و یا مراکز جداسازی فرستاده شوند و سپس به مراکز بازیافت پلاستیک و یا قطعات فولاد ارسال شوند.
محدودیت ۴:تعداد محصولات پلاستیکی و فولادی فرستاده شده به مراکز بازیافت باید با هم برابر باشند. این محدودیت تعادل جریان را در مراکز بازیافت نشان میدهد.
محدودیت ۵ تا ۱۰:محدودیت ظرفیت در مراکز به ترتیب جمعآوری، بازیافت فولاد و مواد سخت، بازیافت پلاستیک، سوزاندن و دفن زباله را نشان میدهند.
محدودیت ۵ و ۶:ارسال محصولات و محصولات بازگشتی را به مراکز تولید و مراکز جداسازی احداث نشده را منع میکند.
محدودیت ۱۱و ۱۲:تضمین میکند که تنها یک نوع تکنولوژی به هر یک از مراکز تولید اختصاص داده میشود.
محدودیت۱۳ و ۱۴:متغیرهای باینری و دودویی را نشان میدهد.
رویکرد برنامهریزی محدودیت شانس فازی بر مبنای قابلیت اعتبار:
با توجه به عدم قطعیت پارامترها از رویکرد برنامهریزی امکانی استفاده شده است. برنامهریزی امکانی و برنامهریزی منعطف دو شاخه اصلی برنامهریزی ریاضی فازی هستند. برنامهریزی امکانی برای مواجهه با عدم آگاهی از ارزش دقیق پارامترهای مدل استفاده میشود و برنامهریزی منعطف یکی از شیوههای مواجهه با عدم اطمینان محیطی و نیز مواجهه با ابهام تصمیم گیرنده در سطح ارضای محدودیتها و اهداف مساله به کار میرود. در این مقاله از یک رویکرد برنامهریزی فازی برای مواجهه با پارامترهای غیر دقیق استفاده شده است. یک رویکرد برنامهریزی فازی مبتنی بر قابلیت اعتبار میباشد. رویکرد برنامهریزی فازی ترکیب برنامهریزی فازی محدودیت شانسی و ارزش انتظاری میباشد.
مراحل حل:
برای حل مدل ارائه شده از یک روش پسینی استفاده میشود. ( از مزایای این روش فراهم آوردن جواب بهینه پارتو برای تصمیمگیرنده است، بنابراین تصمیمگیرنده میتواند بهترین راه حل را با اطمینان بیشتری با توجه به اطلاعات در دسترس انتخاب کند.) رویکرد راه حل پیشنهادی در مراحل زیر بیان شده است.
الگوریتم تجزیه بندرز:
الگوریتم تجزیه بندرز یک روش قدرتمند برای حل مسائل بهینه سازی ریاضی در فرمهای (برنامهریزی عدد صحیح، برنامهریزی عددصحیح مختلط، برنامهریزی خطی و غیر خطی عدد صحیح مختلط) است که در سال ۱۹۶۲توسط آقای بندرز ارائه شد. این الگوریتم یک روش ساختار یافته و هوشمندانه برای مواجه با متغیرهای پیچیده مدلهای ریاضی است. این الگوریتم مبتنی بر تجزیه مساله اولیه میباشد که به دو مساله اصلی و زیر مساله تبدیل میشود و با ثابت کردن بردار متغیرهای سخت مساله پیچیدگی محاسباتی مساله را بطور قابل توجهی کاهش میدهد و سپس بردار متغیرهای پیچیده مساله را با اعمال صفحات برشی اصلاح و به سمت مقادیر بهینهشان همگرا مینماید. آزمایشهای اولیه نشان میدهد که اجرای مراحل پنجگانه فوق الذکر نیاز به محاسبات پیچیدهای دارد لذا برای کاهش پیچیدگیهای فوق میتوان از الگوریتم تجزیه بندرز استفاده کرد. در الگوریتم تجزیه بندرز به جای حل مسائل پیچیده برنامهریزی عدد صحیح مختلط، مساله به یک برنامهریزی عدد صحیح و یک برنامهریزی خطی تجزیه میشود. الگوریتم تجزیه بندرز دارای مزایای زیادی نسبت به سایر راه حلها (روشهای ابتکاری) میباشد. اولا این الگوریتم متکی بر مفاهیم جبری قوی است. ثانیا همگرایی و دستیابی به جواب بهینه اثبات شده است ثالثا در زمینههای مختلف مانند مدیریت انرژی و مدیریت زنجیره تامین استفاده میشود. در استفاده از روش تجزیه بندرز براساس تئوری دوگان، بهینهسازی اولیه را به دو بخش مساله اصلی و زیرمساله تفکیک میکنیم. ابتدا با حل بخش اول یعنی مساله اصلی بدون هیچ قیدی یا با تعداد بسیار کمی از قیود، جوابی از مساله پیدا میکنیم. زیرمساله که به عنوان محکی برای برآورده شدن قیود باقیمانده میباشد را اجرا میکنیم. در صورت برآورده شدن قیود باقیمانده، پاسخ بدست آمده به سبب ارضای تمامی قیود بهینهسازی، پاسخی بهینه میباشد. در غیر این صورت، قیودی که دارای شدیدترین نقض هستند را به کمک برشهای بندرز به مساله اصلی اضافه میکنیم و این عمل تا ارضای تمامی قیود تکرار خواهد شد.
۳ نوع استراتژی تسریع در زیر بیان شده است:
نامساویهای معتبر:
کیفیت پایین جواب بهینه مساله اصلی در اولین تکرار از الگوریتم یکی از دلایل سرعت کم همگرایی الگوریتم تجزیه بندرز میباشد. به همین دلیل چندین نابرابری معتبر (محدودیت) به منظور محدود کردن فضای شدنی مساله اصلی و بالا بردن کیفیت جوابها به مساله اصلی اضافه میشود. در این مساله بر اساس تقاضا و محصولات بازگشتی دو محدودیت میتوان اضافه کرد.
محدودیت ۱۵ و ۱۶: تضمین میکند که ظرفیت مراکز تولید و جداسازی باید حداقل برابر تقاضا مشتریان و تعداد محصولات بازگشتی باشد. اضافه کردن این دو محدودیت منجر به بهبود جوابهای مساله اصلی میشود.
برش بندرز:
این نوع روش تسریع اولین بار توسط داگون در سال ۱۹۹۹ به منظور حل مساله برنامهریزی تولید و توزیع چند دورهای به وسیله الگوریتم تجزیه بندرز معرفی شد. این روش برای حل مساله طراحی شبکه پیچیده استفاده میشود. ایده این روش جداسازی برشهای بندرز بر اساس جداسازی زیر مساله اولیه است لذا ساختار زیر مساله اصلی باید قابلیت جداسازی به دو زیر مساله مستقل را داشته باشد بر اساس این قابلیت، برشهای بندرز چندگانه تولید شده به وسیله زیر مسالههای دوگان باید به مساله اصلی در هر تکرار اضافه شود. بنابراین فضای حل مساله اصلی بسیار کاراتر خواهد بود.
انشعاب محلی:
پیچیدگی محاسبات مساله اصلی یکی از دلایل سرعت کم همگرایی الگوریتم بندرز میباشد. دوگان زیر مساله اصلی، یک مدل برنامهریزی خطی میباشد که معمولا به سرعت حل میشود. حل مساله اصلی در تکرارهای میانی و انتهایی به زمان زیادی احتیاج دارد. برای غلبه بر این مشکل گریوز و همکاران ( ۱۹۷۴) نشان دادند که نیازی برای بدست آوردن جواب بهینه در هر مرحله نیست. اگر در هر مرحله جواب نزدیک به جواب بهینه بدست آید کفایت میکند. برای اجرای چنین ایدهای گریوز و همکاران یک مدل اصلاح شده برای مساله اصلی پیشنهاد دادند. بر اساس همین ایده رای و همکاران در سال ۲۰۰۹ از روش انشعاب محلی برای حل پیچیدگی مساله اصلی استفاده کردند. این روش قبلا توسط فیچتی در سال ۲۰۰۳ برای مواجهه با پیچیدگی مساله برنامهریزی عدد صحیح توسعه داده شده بود. در این روش ناحیه شدنی مساله اصلی به وسیله یک همسایگی معقول حول جواب قبلی محدود میشود و سپس مساله اصلی محدود شده برای پیدا کردن جواب بهینه و یا جواب شدنی حل میشود.
برای استفاده از متد انشعاب محلی در الگوریتم بندرز تابع فاصله استفاده میشود. لازم به ذکر است که استفاده از مقادیر بیش از حد کوچک برای گاما منجر به جوابی نشدنی در مساله اصلی میشود. از این رو این پارامتر باید به صورت محافظه کارانه و پویا تعیین شود.
ارزیابی و تحلیل نتایج:
مدل طراحی شبکه زنجیره تامین پایدار و الگوریتم پیشنهادی برای یک مطالعه موردی به نام AVAP به کار برده شده است همانطور که ذکر شد SMNS SC شامل ۴ مرحله است. مرحله اول به مراکز تولید اختصاص یافته است که در این مرحله ظرفیت تولید AVAP حدود ۶۰۰ میلیون میباشد. در این مرحله ۷ مکان دیگر برای احداث کارخانههای تولیدی در نظر گرفته میشود. در مرحله دوم ۲۳ منطقه مشتری، شامل ۳ مشتری خارجی و ۲۰ مشتری داخلی باید تامین شوند. در مرحله سوم ۱۱ مکان برای احداث مراکز جداسازی در نطر گرفته میشود و در مرحله آخر ۵ مرکز انهدام، ۸ مرکز دفن زباله و ۵ مرکز بازیافت در نظر گرفته میشود. همانطور که قبلا بیان شده از اعداد فازی ذوزنقهای برای بیان پارامترهای مبهم استفاده شده است. وزنهای اختصاص داده شده به توابع هدف بر اساس نظر مدیران AVAP میباشد. طبق جداول موجود در مقاله ۳ تابع هدف بیان شده در تضاد با یکدیگر قرار دارند. رفتار های متقابل انها در شکل ۲ نشان داده شده است.
با توجه به وجود چنین تضادهایی در توابع هدف، شرکتها باید توجه بیشتری به جنبههای زیست محیطی و اجتماعی در مقایسه با موقعیتی که فقط معیارهای اقتصادی را در نظر میگیرند داشته باشند. ۴ وزن مهم برای توابع هدف در نظر گرفته شده است. هنگامی که بودجه حفاظت برابر با ۳.۳٪ در نظر گرفته میشود درجه رضایتمندی توابع زیست محیطی و اجتماعی به ترتیب ۹۱٪ و ۶۷٪ میشود. این بدین معنا است که تنها با افزایش ۳.۳٪ در کل هزینهها، سطح مطلوبی از حفاظت زیست محیطی و اجتماعی بدست میآید. به عنوان مثال بردار وزنی (1,0,0) بیان میکند که برای داشتن کم هزینهترین جواب نیاز به احداث مراکز جمعاوری کمتری در مقابل بردار وزنی (0.8,0.05,0.15)میباشد و این بردار وزنی نشان میدهد مکانهای پراکندهتری برای احداث مراکز جمعآوری انتخاب شده است. نتایج بدست آمده از همین بردار وزنی نشان میدهد که استفاده ار مراکز بازیافت در مقابل استفاده از مراکز دفن مقرون به صرفه تر است. جدول ۱ نتایج را با استفاده از بردارهای وزنی متفاوت نشان میدهد.
به طور مثال وقتی وزن بیشتری به تابع هدف دوم داده میشود استفاده از مراکز بازیافت، منجر به سازگاری بیشتری با محیط زیست میشود و همچنین از جداول موجود در مقاله میتوان دریافت که استفاده از الگوریتم تجزیه بندرز در مقابل استفاده از CPLEX منجر به کاهش زمان حل مساله شده است. الگوریتم تجزیه بندرز جواب بهینه را در زمان کوتاهتری پیدا میکند. علاوه بر این استفاده از ۳ استراتژی تسریع فوق الذکر نقش مهمی در بدست آوردن نتایج دارند.
الگوریتم پیشنهادی بندرز میتواند به یک جواب بهینه کاملا دقیق در یک زمان معقول دست یابد. استفاده از سه نوع استراتژی تسریع ذکر شده در مقاله منجر به همگرایی حد بالا و پایین (مساله اصلی و زیر مساله) میشود. شکل ۳ توالی همگرایی مساله اصلی و زیر مساله را به مقدار بهینه، نشان میدهد.
نتیجه گیری:
توسعه پایدار زنجیره تامین به دلیل افزایش نگرانیها درمورد اثرات محیطی و اجتماعی فرآیندهای کسب و کار در سالهای اخیر افزایش یافته است. تقاضای عمومی و فشارهای دولتی نیاز به پایداری را در محیطهای تجاری امروز تشدید کرده است. این مقاله یک مدل برنامهریزی امکانی چند هدفه را برای مساله طراحی شبکه زنجیره تامین پایدار سوزن و سرنگ تحت عدم قطعیت دادهها پیشنهاد داده است و رویکرد حل فازی پسینی توسعه داده شده است و چون مساله از نوع NP-hard میباشد از یک الگوریتم تجزیه بندرز برای حل مدل استفاده شده است. مدل ارائه شده و رویکرد حل با استفاده از دادههای زنجیره تامین سلامت اعتبار سنجی شده است. نتایج تجربی کاربرد مدل توسعه داده شده و اثرات سودمند استفاده از الگوریتم تجزیه بندرز را نشان میدهد. این مقاله در هر دو زمینه کاربردی و نظری کمکهای بسیاری کرده است. از نظر عملی موفق به ارائه یک مدل ریاضی برای طراحی زنجیره تامین پایدار سوزن و سرنگ به عنوان یک ابزار پزشکی مهم شد. توجه به تصمیمات سطح تاکتیکی و عملیاتی نیز برای برنامه ریزی پایدار زنجیره تامین به صورت یکپارچه حائز اهمیت است. از آنجایی که ادبیات بسیار محدودی در روش ارزیابی اثرات اجتماعی وجود دارد، لذا توسعه چنین روشهایی به عنوان تحقیقات بیشتر پیشنهاد میشود.