چکیده:
در این مقاله یک مدل چند محصوله، چند دورهای، چند سطحی برای محصولات با طول عمر کوتاه تعریف شده است، بطوریکه روشهای حل در نظر گرفته شده به صورت قطعی و با الگوریتمهای ابتکاری میباشند. ردههای در نظر گرفته شده در مسئله شامل تامینکنندگان، مراکز تولید و بازرسی بصورت ترکیبی، مراکز جمعآوری و انبار بصورت ترکیبی، خردهفروشان، مراکز دفع، و مراکز بازیافت است. برای حل مدل ابتدا مکانیابی مسئله برای کمینه کردن هزینه در حالت استراتژیک و به صورت قطعی صورت میپذیرد؛ پس از آن تخصیص به دو روش قطعی و ابتکاری
(جستجوی ممنوعه) انجام میشود. تخصیص مدل به صورت غیر قطعی رباست در نظر گرفته شده است.
مقدمه:
طراحی شبکه مدیریت زنجیره تامین (SCM) یک تصمیم استراتژیک است که نقش اساسی در بخشهای مختلف بازی میکند. از جمله این نقشها میتوان به مدیریت زبالهها، انرژی و سلامت اشاره کرد. مسئله مدیریت زنجیره تامین شامل سه حالت رو به جلو، رو به عقب، و یکپارچه است. مسائل رو به جلو از تامینکننده شروع و با مشتری به پایان میرسد. فلیشمم و همکاران (1997) به مسئله رو به عقب پرداخت و آن را اینگونه مطرح کرد که مسئلهای را رو به عقب میگویند که به تولید دوباره محصولات استفاده شده که دیگر مورد نیاز نیستند، بپردازد. مسائل رو به عقب توسط پورقهرمان و همکاران (2015) و دهال و همکاران (2016) نیز مطرح شده است؛ بگونهای که محصولات استفاده شده یا به مواد جدید برای استفاده توسط مشتریهای جدید تبدیل میشوند و یا بازیافت شده و دوباره مورد استفاده مشتری سابق قرار میگیرد. مسئله یکپارچه نیز بگونهای است که تمام زنجیره (شامل مسائل رو به جلو و رو به عقب) را در نظر میگیرد. شمای کلی زنجیره تامین یکپارچه به صورت زیر است:
در این مقاله،یک مدل یکپارچه چند سطحی، چند محصوله با در نظر گرفتن محدودیت ظرفیت در شبکه زنجیره تامین برای محصولات با طول عمر محدود، ارائه شده است. برای حل مسئله غیر قطعی از روش رباست و الگوریتم جستجوی ممنوعه (TS) و الگوریتم تکامل تفاضلی (DE) استفاده شده است. مدل مورد نظر یک مدل مکانیابی- تخصیص است.
مروری بر ادبیات:
تعریف مسئله:
مسئله در نظر گرفته شده برای محصولات متفاوت با طول عمر کوتاه در نظر گرفته شده است. این محصولات پس از تولید، به انبارها که بر اساس سیاست FIFO است، میروند. از طرف دیگر، محصولات برگشت خورده (پس از بازرسی) به دو قسمت تقسیم میشوند، بخشی از آن به مراکز دفع و باقی به مراکز بازتولید ارسال میشوند. به عبارت دیگر هیچ کدام از محصولات برگشت خورده، در سیستم رو به جلو و در آن خط تولید باقی نمیمانند. بنابراین مسئله به صورت چند سطحی رو به جلو و رو به عقب برای محصولات با طول عمر کوتاه تعریف شده است. مسئله شامل تامینکننده، تولیدکننده و نظارت (HPI)، انبارش و جمعآوری (HWC)، دفع، و مراکز بازتولید است.تصمیمگیری و بررسی هزینه برای مکانیابی مراکز یک امر استراتژیک است و تخصیص آن تصمیم تاکتیکال میباشد. شکل (2) به مکانیابی و شکل (3) به تخصیص اشاره دارد که در ادامه آمده است. همانطور که در شکل (2) مشخص است، مدل بررسی شده یک مسئله یکپارچه با در نظر گرفتن مکانهای بالقوه برای تاسیس مراکز (تامین کننده، HPI، HWC، بازتولید و دفع) است. اینطور فرض شده است که در ابتدا هیچ مرکزی وجود ندارد. در شکل(2) خردهفروشان در نظر گرفته نشدهاند، شکل (3) به تخصیص مواد به خردهفروشان اشاره شده است.
در این مسئله مواد خام توسط تامینکنندگان بدست میآیند. هدف مدل ایجاد توازن بین هزینه ثابت تولید و هزینه نگهداری است. کالاها پس از تولید به HWC فرستاده میشوند، بسته به طول عمر مواد، هرکدام در یک دوره زمانی در HWC نگهداری میشوند. هدف مدل بیشینه کردن تامین تقاضای مشتری است و در صورت برآورده نشدن تقاضای مشتری جریمه در نظر گرفته میشود.
در مدل رو به عقب، مواد هم از ها و هم از خردهفروشان دریافت میشوند. محصولات برگشت خورده توسط خردهفروشان، ابتدا به HWCها و بعد از آن HPI ها ارسال میشود تا در مورد آن تصمیمگیری شود.
فرضیات مدل به صورت زیر میباشد:
مکانیابی و تعیین تعداد مراکز HPI، بیشترین تعداد و مکانیابی تعداد تامینکنندگان، HWCها، خردهفروشان و مراکز بازتولید و دفع، ثابت و شناخته شده فرض شدهاند.
مدل به صورت چند دورهای، چند محصولی و چند سطحی در نظر گرفته شده است.
تقاضای خردهفروشان به صورت غیر قطعی در نظر گرفته شده است و از آنجا که در مدل مکانیابی به سطح خرده فروش پرداخته نشده است، پس حالت غیر قطعی ندارد.
تمامی مراکز به جز مراکز نگهداری مواد خام در HPIها دارای ظرفیت نگهداری هستند.
HWC و مواد خام موجود در HPI به عنوان هزینه نگهداری موجودی در نظر گرفته شدهاند.
محصولات با طول عمر کوتاه حداکثر تا سه دوره زمانی در HWC نگهداری میشوند. پس از آن در صورت نبود تقاضا، به HPI ها برگردانده میشوند که بسته به تصمیم گیری و سطح کیفیتشان دفع و یا بازتولید میشوند.
محصولات انتقال داده شده به هر خردهفروش با یک نرخی بازگردانده میشوند. مقدار بازگشت هر محصول از خرده فروش، بسته به مقدار دریافتی خردهفروش از محصولاتی است که در دوره سوم نگهداری بودهاند.
تمامی HWCهای که نیاز خرده فروش را تامین میکنند، باید کالای برگشت خورده را نیز دریافت کنند.
جریان تنها بین دو مرکز پی در پی رخ میدهد.
مدل ریاضی:
قسمت اول،دوم و سوم تابع هدف اول به ترتیب به هزینه ثابت مختص به تامینکننده، مراکز دفع و مراکز بازتولید و قسمت چهارم به هزینه ثابت ساخت مرکز HWC اشاره میکند.
محدودیتهای دوم تا پنچم بترتیب به تعیین حدود برای تعداد تامینکنندگان، مراکز دفع، مراکز بازتولید و مراکز HWC اشاره میکند. محدودیت ششم به ظرفیت تامینکننده برای دریافت مواد خام اشاره میکند. محدودیت هفتم این اطمینان را میدهد که بیشینه ظرفیت در نظر گرفته شده برای HPIها از مجموع HWCها کمتر است (مقدار وارد شونده کمتر-مساوی ظرفیت مکان پذیرنده). محدودیت هشتم این اطمینان را به ما میدهد که بیشینه مقدار HPI که حاصل از محصولات برگشت خورده است نباید از ظرفیت مراکز بازتولید بیشتر باشد. محدودیت نهم این اطمینان را به ما میدهد که باقی محصولات برگشت خورده که به مراکز دفع منتقل میشوند، نباید از ظرفیت این مراکز بیشتر باشند.
2.مدل تخصیص: در مدل مکانیابی بیشینه مقدار تامینکنندگان، HWC، مراکز دفع و مراکز بازتولید تعیین شده است. مدل ریاضی تخصیص به صورت زیر است:
تابع هدف (11) به منظور بیشینه کردن سود است که شامل کل درآمد ورودی (درآمد حاصل از فروش محصولات و بازیابی آنها)، هزینه کل که شامل هزینه تقاضای برآورده نشده، هزینه ثابت سفارش، هزینه خرید مواد اولیه، هزینه نگهداری مواد خام در HPI، هزینه تولید، هزینه نگهداری مواد در HWC ها، هزینه جابجایی مواد برگشت خورده در هر قسمت، هزینه جابجایی کالا بین HWC و خردهفروشان است.
محدودیت (12) به ظرفیت مراکز تامین برای تامین مواد خام در هر دوره اشاره دارد. محدودیت (13) به ظرفیت HPIها
در هر دوره اشاره دارد. محدودیت (14) مقدار ظرفیت مراکز دفع را در هر دوره نشان میدهد. محدودیت (15) به ظرفیت مراکز بازتولید اشاره دارد. محدودیت (16) تا (19) به ظرفیت HWCها اشاره دارد و یادآور میشود که مقدار محصول ورودی به هر HWCها باید از ظرفیت باقیمانده در آن کمتر باشد. محدودیت (20) تعداد محصولات برگشت خورده از HWC به HPI را با توجه به زمان فاسد شدنشان، نشان میدهد. با توجه به آنکه در سه دوره اول هیچ محصولی فاسد نشده است، پس مقدار اولیه آن برابر با صفر میباشد. محدودیت (27) به تعداد محصولات برگشت خورده از HWC به HPI با توجه به زمان فاسد شدنشان از دوره چهارم به بعد اشاره میکند.
مقدار محصولات برگشت خورده در این محدودیت برابر است با تفاوت بین مقدار محصولات تولید شده در دوره t-3 و مقدار موجود در انتهای دوره t-1و مقدار موجود در انتهای دوره t-1.
اگر این مقدار مثبت باشد، این نشان میدهد که هنوز مقدار محصول از سه دوره قبل باقی مانده که استفاده نشده است، بنابراین این محصولات باید به HPIبرگردند. این تحلیل را میتوان برای محدودیتهای (21) تا (26) و (28) تا (30) انجام داد به این صورت که با استفاده از استراتژی FIFO مقدار محصول باقیمانده در مراکز HWC را در هر دوره بررسی میکند. محدودیت (31) و (32)، محدودیتهای ایجاد تعادل بین تامینکننده، HPI، و موجودی مواد خام در HPI اشاره دارد. محدودیت (33) به رابطه بین مقدار مواد خام نوع r که توسط تامینکننده به مرکز HPI ارسال میشود و امکان سفارش آن محصول توسط HPI اشاره دارد. محدودیت (34) تا (37) به تعداد محصولاتی که از هر HWC به خردهفروش ارسال میشود اشاره دارد و مقدار آن را کمتر-مساوی با مقدار ورودی به HWC در نظر میگیرد
محدودیت (38) و (39) به شعاع پوششی برای هر خردهفروش اشاره دارد به این صورت که اگر زمان ارسال به آن از بیشینه زمان بیشتر شود، آن خردهفروش به مرکز دیگری تعلق پیدا میکند. محدودیت (40) به این اشاره دارد که هر خردهفروش حداکثر به یک HWC متصل است و پوششدهی میشود. محدودیت (41) به بیشینه تامین نیاز متقضی اشاره دارد به این صورت که اگر خردهفروش کالایی را درخواست نماید که از مقدار ذخیره شده از دورههای قبل و دوره حال بیشتر باشد، بصورت تقاضای تامین نشده در نظر گرفته میشود. محدودیت (42) به این اشاره دارد که خردهفروش کالایی را بیشتر از نیازش دریافت نمیکند.
محدودیت (43) به مقدار محصول برگشت خورده از خردهفروش به HWC اشاره دارد.
محدودیت (44) این اطمینان را میدهد که در دوره اول، دوم و سوم هیچ محصول برگشت خوردهای وجود ندارد. محدودیت (45) این اطمینان را میدهد که تمامی محصولات برگشت خورده از خردهفروش به HWC به HPI
منتقل میشوند. محدودیت (46) به درصد دفع شدن مواد اشاره دارد .
محدودیت (47) نیز به مقدار محصولات برگشت خوردهای که به مراکز بازتولید فرستاده میشوند، اشاره دارد. محدودیت (47) نیز به مقدار محصولات برگشت خوردهای که به مراکز بازتولید فرستاده میشوند، اشاره دارد.
3.مدل بهینهسازی رباست: در این مدل از روش برتسیماس و سیم (2004) استفاده شده است. مدل MIP مسئله را بصورت زیر در نظر بگیرید بطوریکه که مسئله دارای n متغیر است که k تای آن بصورت عدد صحیح میباشند.
برای ساده سازی محدودیت (42)، بصورت زیر جایگذاری می شود:
محدودیت (71) غیر قطعی است که رباست آن به صورت زیر میباشد:
محدودیتهای (65) تا (70) و (72) تا (78) را به جای محدودیت (41) و (42) در مسئله مینویسیم.
4.خطی سازی مدل: تعدادی از محدودیتها از
نوع ماکسیمم و یا مینیمم هستند که باعث غیر خطی شدن مدل میشوند. برای جلوگیری از
پیچیدگی مسائل MINLP از روش جدیدی برای حل استفاده شده است به اینصورت که
متغیرهای کمکی جدیدی تعریف نماییم.
فرض کنید فرم کلی موارد بیشینه بصورت زیر نوشته میشود:
که میتوان آن را بصورت زیر خطی سازی کرد:
فرض کنید فرم کلی موارد کمینه بصورت زیر نوشته میشود:
که میتوان آن را بصورت زیر خطی سازی کرد:
الگوریتم ابتکاری:
در مسائل تخصیص، زمان بدست آوردن جواب بهینه بسیار حائز اهمیت است که با بزرگتر شدن ابعاد مسئله این امر اهمیت بیشتری نیز پیدا میکند در نتیجه استفاده از الگوریتمهای ابتکاری برای یافتن جواب بهینه بسیار کاربرد دارد.
الگوریتم TS در مقالات زنجیرهتامین بسیار استفاده شده است ( بطور مثال سانگ(2003) ، لی(2008)). برای رسیدن به جواب بهینه در یک مسئله بهینهسازی، الگوریتم TS ابتدا از یک جواب اولیه شروع به حرکت میکند. سپس الگوریتم بهترین جواب همسایه را از میان همسایههای جواب فعلی انتخاب میکند. در صورتی که این جواب در فهرست ممنوعه قرار نداشته باشد، الگوریتم به جواب همسایه حرکت میکند و در غیراینصورت الگوریتم معیاری به نام معیار تنفس را بررسی خواهد کرد. بر اساس معیار تنفس اگر جواب همسایه از بهترین جواب یافت شده تاکنون بهتر باشد، الگوریتم به آن حرکت خواهد کرد، حتی اگر آن جواب در فهرست ممنوعه باشد. پس از حرکت الگوریتم به جواب همسایه، فهرست ممنوعه بروزرسانی میشود، به این معنا که حرکت قبل (جواب قبل) که بوسیلهی آن به جواب همسایه (بعدی) حرکت کردیم در فهرست ممنوعه قرار داده میشود تا از بازگشت مجدد الگوریتم به آن جواب و ایجاد سیکل جلوگیری شود. در واقع فهرست ممنوعه ابزاری در الگوریتم جستجوی ممنوعه است که توسط آن از قرار گرفتن الگوریتم در بهینهی محلی جلوگیری میشود. پس از قرار دادن حرکت قبلی در فهرست ممنوعه، تعدادی از حرکتهایی که قبلاً در فهرست ممنوعه قرار گرفته بودند از فهرست خارج میشوند. مدت زمانی که حرکتها در فهرست ممنوعه قرار میگیرند توسط یک پارامتر که زمان ممنوعه نام دارد تعیین میشود. حرکت از جواب فعلی به جواب همسایه تا جایی ادامه مییابد که شرط خاتمه دیده شود. شرطهای خاتمه متفاوتی میتوان برای الگوریتم در نظر گرفت. به طور مثال محدودیت تعداد حرکت به جواب همسایه میتواند یک شرط خاتمه باشد. الگوریتم DE یکی از روشهای محاسبه توابع حقیقی (real data) با استفاده از استراتژیهای تکاملی است. روند تکامل در این الگوریتم مبتنی بر ایجاد بهبود تدریجی و مستمر در حدس اولیه (پاسخ کاندید) بوده و طبق اصول تمامی الگوریتمهای رده تکاملی، به یک تابع برازندگی جهت مقایسه پاسخها نیاز دارد. در این مقاله به بررسی و مقایسه عملکرد بین دو الگوریتم DE و TS پرداخته می شود.
3.جهش: استرون و پرایس 10 استراتژی برای این عملگر در نظر گرفتند. یکی از آنها به صورت DE/rand/1/bin فرمول نویسی میشود. بطوریکه DE نمایانگر الگوریتم تکاملی، rand نمایانگر تصادفی انتخاب شدن،1 نمایانگر تعداد بردارهای دیفرانسیلی و bin به معنی برنولی بودن است.
4.معیارهای توقف: با توجه به دو معیار توقف صورت میگیرد. معیار اول در نظر گرفتن حداکثر تعداد تکرار است و معیار دوم تعداد تکراری که در آن هیچ بهبودی صورت نگرفته است. برای معیار دوم این تعداد، 300 در نظر گرفته شده است.
نتایج بررسی شده در مدل تخصیص با سه روش DE، TS و GAMS در شکل (5) نشان داده شده است بطوریکه D معنای شرایط قطعی و U شرایط غیر قطعی است. همانطور که مشخص است در هر دو حالت قطعی و غیرقطعی، مدل DE بهتر از TS عمل میکند.
شکل (6) به بررسی انحراف بین جوابهای بهینه بدست آمده براساس راه حلهای مختلف با در گرفتن شرایط قطعی و غیر قطعی بر حسب درصد پرداخته است. بررسی نتیجه نشان میدهد که عملکرد DE از TS بهتر است که با افزایش اندازه مسئله این برتری بیشتر نیز نمایان میشود.
برای محاسبه شکاف بدست آمده میان مقادیر بدست آمده با استفاده از روش دقیق و میانگین مقادیر بدست آمده با استفاده از الگوریتمهای TS و DE از فرمول زیر استفاده میکنیم:
بررسیها نشان میدهد که شکاف بین جواب بهینه و مقدار تخمینی در روش DE کمتر از TS میباشد که ثابت میکند الگوریتم DE عملکرد بهتری دارد.
نتایج محاسباتی:
به منظور بررسی و اجرای مدل در دو حالت غیرقطعی و قطعی، 10 نمونه در اندازههای مختلف برای روشهای DE، TS و GAMS در نظر گرفته شده بطوریکه اندازه این نمونهها بر اساس مقاله لی و دانگ (2008) در نظر گرفته شده است. برای یافتن جواب بهینه، هر نمونه 6 بار حل شد و میانگین جوابهای بدست آمده برای ارزیابی در نظر گرفته شد.
نتایج بدست آمده نشان میدهد که برای مدل مکانیابی، در دورههای کوتاه GAMS بهترین جواب را میدهد. در مدلهای تخصیص از آنجا که اندازه مسئله بزرگتر میشود، مدت زمان تا رسیدن به جواب توسط GAMS افزایش مییابد و کاربردی نیست در نتیجه الگوریتمهای ابتکاری با یافتن جوابهای نزدیک جواب بهینه در مدت زمان کمتر کارایی بیشتری دارند. همانطور که در شکل (7) نمایان است در چهار مسئله اول که زمان حل کمی دارد، GAMS به الگوریتمهای ابتکاری ارجحتر است اما در باقی آنها GAMS پاسخگو نمیباشد همچنین در هر دو حالت قطعی و غیر قطعی مدت زمانی که DE نیاز دارد تا به جواب برسد بیشتر از TS میباشد بطوریکه کوتاهترین زمان را TS در حالت قطعی و طولانیترین آن را DE در حالت غیر قطعی نیاز دارد.
نتیجه گیری:
در این مقاله به بررسی یک مدل چند دورهای، چند محصولی برای محصولات با طول عمر کوتاه پرداخته شده است. برای این منظور یک مدل یکپارچه مکانیابی و تخصیص شاملHWC، تامینکنندگان، HPI، مراکز دفع و مراکز بازیافت و خردهفروشان در نظر گرفته شده است. مدل مکانیابی-تخصیص در نظر گرفته شده در دو سطح استراتژیک و تاکتیکال بررسی شده است. برای مسئله مکانیابی از GAMS که جواب دقیق میدهد استفاده شده و برای مسائل تخصیص از دو الگوریتم DE و TS نیز در اندازههای بزرگتر استفاده شده است. مدل مورد نظر از 10 مسئله نمونهای ساخته شده است که نمونه 1 کوچکترین اندازه و نمونه 10 بیشترین ابعاد را دارد که نیازمند حل با یکی از دو روش TS و یا DS میباشد. در اندازههای کوچک روش حل دقیق (GAMS) بر روشهای ابتکاری ارجحیت دارد اما با بزرگتر شدن ابعاد مسئله روشهای دقیق کاربرد نخواهند داشت. الگوریتم DE با آنکه زمان بیشتری نسبت به الگوریتم TS نیاز دارد تا به جواب برسد، بدلیل نزدیکتر بودن جواب آن به اندازههای دقیق به الگوریتم DE ارجحیت دارد.
برای پیشنهادات آتی بررسی مسئله با در نظر گرفتن پارامترهای غیرقطعی دیگر از جمله خرابی در تولید و یا اختلال در حمل و نقل و استفاده از دادههای عملی و شبیهسازی برای رسیدن به جواب بهینه پیشنهاد میگردد.