موضوع: مدل برنامهریزی خطی امکانی برای طراحی شبکه زنجیرهتامین تحت عدمقطعیت
چکیده
در این مقاله، یک مدل برنامهریزی خطی امکانی برای طراحی شبکه زنجیرهتامین با ورودیهای مبهم توسعه داده شده، که تقاضای بازار، مقادیر عرضه، هزینههای حملونقل، هزینههای احداث (بازگشایی)، هزینههای انبارداری بهصورت اعداد فازی مدل شده اند. یک برنامهریزی خطی امکانی با تابع هدف فازی که مجموع هزینههای سرمایهگذاری و عملیاتی زنجیرهتامین را حداقل میکند، فرمولبندی شده و یک روش برای حل مسئله برنامهریزی خطی امکانی ارائه شده است. نتایج عددی نشان میدهد عملکرد مدل پیشنهادی در کنترل دادههای غیرقطعی در مقایسه با مدل قطعی کلاسیک بهتر است.
مقدمه
امروزه مشتریان فقط متقاضی محصولات با کیفیت نیستند بلکه به دنبال خدمات هم هستند. درواقع محصولات ارزشی ندارند مگر اینکه در زمان و مکان مناسب به دست مشتریان برسند. لجستیک شامل یکپارچهسازی اطلاعات، حملونقل، موجودی کالا، انبارداری، جابهجایی کالا و بستهبندی میشود و قسمتی از زنجیره تامین است که ارزش زمان و مکان را به آن میافزاید. مدیریت لجستیک در زنجیره تامین وظیفه طراحی، نحوه اجرا، کنترل و افزایش بهرهوری کلیه فرآیندهای مرتبط با ذخیرهسازی کالا و جریانهای روبهجلو و یا معکوس از محل تولید تا نقطه مصرف بطوریکه نیاز مشتریان برآورده سازد، دارد. شرکتهای بسیاری هستند که برای ایجاد مزیتهای متمایز نسبت به دیگر رقبا با تکیه بر مدیریت لجستیک مزایای عالی بدست آوردهاند. توجه به موضوعات طراحی شبکههای زنجیرهتامین از بحثهای مهم مدیریت زنجیرهتامین با هدف کسب مزایای رقابتی و کاهش هزینهها محسوب میشود. در طراحی شبکه زنجیرهتامین تصمیمگیری در سه سطح عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیک گرفته میشود. سطح استراتژیکی طراحی شبکه زنجیره تامین شامل تصمیمگیری پیکرهبندی شبکه بصورت زیر است:
در مسائل بالا شبکه زنجیره تامین بصورت یک مدل قطعی ساده شده درنظر گرفته شده است که در آن تقاضاها و هزینه ها مشخص هستند. عدم قطعیت یکی از موارد ذکر شده در طراحی شبکه زنجیره تامین چالش برانگیز و مهم است. ماهیت پیچیده و پویای روابط بین عوامل درگیر در زنجیرهتامین نشاندهنده درجه اهمیت عدمقطعیت در تصمیمگیری طراحی شبکه زنجیرهتامین است. در مسائل، درنظر نگرفتن عدمقطعیت در مدلها منجر به راهحلهای نادرست میشود که بطور مستقیم بر خدمتدهی به مشتریان تاثیرگذارند. در این زمینه، نظریه امکان میتواند یک رویکرد برای حل مدل طراحی شبکه زنجیره تامین با پارامترهای عدمقطعیت باشد. پارامترهای عدمقطعیت بخاطر ماهیت نامعلوم که دارند و در طول بازه افق زمانی اطلاعات کافی درباره آنها بدست نمیآید و پیشبینی این دادهها از جمله هزینههای حملونقل، احداث، پردازش، ذخیرهسازی و میزان تقاضا به دلیل اینکه از دادههای تصادفی جمعآوری میشوند و غیرقابل اطمینان هستند، دشوار میباشد. بنابراین با تصمیم متخصصان پارامترهای عدمقطعیت بهعنوان دادههای فازی درنظر گرفته میشوند. هدف و ایده اصلی مسئله تعیین مکان، تعداد و ظرفیت انبارها و مراکز توزیع و به حداقلرساندن مجموع هزینههای احداث، ذخیرهسازی و حملونقل در محیط نامعلوم است. در مقاله حاضر، یک مدل برنامهریزی خطی امکانی برای طراحی شبکه زنجیرهتامین تحت عدمقطعیت و یک روش حل کارآمد برای یافتن راهحل برنامه عددصحیح مختلط امکانی ارائه شده است. همچنین، یک مورد کاربردی در دنیای واقعی معرفی شده است.
مرور بر ادبیات
مدیریت عدمقطعیت یک چالش اصلی در مدیریت زنجیرهتامین است. روشهای عدمقطعیت متعددی وجود دارد مانند: نظریه احتمال، نظریه شواهد، نظریه امکان، نظریه مجموعه فازی و غیره. بیشترین رویکردی که در حل مسائل شبکه زنجیرهتامین تحت عدمقطعیت استفاده میشود، رویکرد تصادفی است که در آن پارامترها بصورت متغیرهای تصادفی با توزیع احتمالی مشخص درنظر گرفته میشوند. متغیرهای تصادفی احتمالی را میتوان در سناریوهای محتمل آینده درنظر گرفت. هر یک از این سناریوها یک احتمال وقوع دارند. در مقاله حاضر به رویکرد امکانی یا بطور خاص طراحی شبکه زنجیرهتامین امکانی توجه شده است.
Chen & lee، (2004) بهینهسازی چندهدفه برای شبکه زنجیرهتامین تحت عدمقطعیت پارامترهای تقاضا و قیمت محصول ارائه دادند. درواقع، تقاضاهای غیرقطعی بازار را به عنوان تعدادی از سناریوهای گسسته با احتمال مشخص مدلسازی کردند، سپس از مجموعههای فازی برای تعریف اولویت ناسازگار فروشنده و خریدار بر قیمتهای محصول استفاده میشود و نتایج محاسباتی ارائه شده بر روی شبکه زنجیرهتامین شامل یک کارخانه، دو مرکز توزیع، دو خردهفروش و دو محصول بود. در مقاله Wang & Hsu،(2010) مدل لجستیک حلقه بسته تعمیمیافته زمانیکه در آن عدمقطعیت بصورت اعداد فازی بیان شده، ارائه شدهاست. Wang & Shu (2007) یک مدل تصمیمگیری امکانی برای تعیین پیکرهبندی زنجیرهتامین و سیاستهای موجودی برای محصولات جدید با دادههای آماری نامطمئن و غیرقابل دسترس پیشنهاد دادند. مجموعههای فازی در مدل زنجیره تامین انعطافپذیر برای پارامترهای عدم قطعیت مثل هزینه کل زنجیرهتامین، تقاضا، زمان خدمترسانی و پاسخدهی تعریف میشود. همچنین شرکت مونتاژ کامپیوتر برای ارزیابی عملکرد زنجیرهتامین شرکت به عنوان مطالعه موردی بررسی شد. Wang & Liang، (2005) یک رویکرد PLP برای حل مسئله برنامهریزی تولید انبوه چندمحصولی با پارامترهای مبهم مثل تقاضای مشتریان، هزینههای احداث، ظرفیتها ارائه داده است. Peidro و همکارانش (2009) یک مدل برنامهریزی ریاضی فازی برای برنامهریزی زنجیرهتامین با درنظرگرفتن تقاضا و فرآیند غیرقطعی ارائه دادند. مدل بصورت یک مدل برنامهریزی خطی عدد صحیح مختلط فازی با دادههای مبهم توسط اعداد فازی مثلثی فرمولبندی شد. مدل PLP (برنامه ریزی خطی امکانی) پیشنهادی در شبکه زنجیرهتامین خوردو با 44 تامینکننده، یک کارخانه تولیدی، یک کارخان مونتاژ خودرو اعتبارسنجی شد. Petrovic و همکارانش (1999) یک زنجیره تامین تولیدی شامل موجودی و تسهیلات تولیدی را درنظر گرفتند و تاثیر و رفتار پارامترهای غیرقطعی تقاضا و زمان تحویل را در مثالهایی در مقیاس کوچک بررسی کردند. ترابی و هسینی (2008) یک مدل برنامهریزی زنجیرهتامین شامل چندین تامینکننده، یک تولیدکننده و چندین مراکز توزیع درنظر گرفتند. سپس، یک مدل PLP چندهدفه جدید برای برنامهریزی خرید، تولید و توزیع یکپارچه با ماهیت مبهم برخی از پارامترها مثل تقاضاها، ضرائب هزینه/زمان، سطوح ظرفیت ارائه کردند. پیشوایی و ترابی (2010) یک مدل برنامهریزی عددصحیح مختلط امکانی دوهدفه برای حل مسائل طراحی شبکههای زنجیرهتامین حلقه بسته با عدم قطعیت ارائه دادند. برای حل این مدل، دو رویکرد ارائه شد. در مرحله اول، مسئله برنامهریزی خطی امکانی (PLP) که شامل ضرائب فازی مثلثی است را به یک مسئله برنامهریزی خطی تک هدفه (LP) که معادل قطعی مدل اصلی است تبدیل میکنند. چون جواب بدست آمده در مرحله اول همواره نمایانگر بهترین جواب ممکن نیست،لذا در مرحله دوم، با پذیرفتن دو روش فازی، جواب نهایی را بدست آوردند. تجزیه و تحلیل مدلهای زنجیرهتامین بصورت مدلهای کمی و عدمقطعیت و بطور خاصتر استفاده از نظریه امکان مورد توجه قرار گرفت. بر اساس تحقیقات، 61٪ مقالات در این حوزه فقط بصورت نظری، 17٪ کاربردی و تنها 17٪ مخلوط کار شدهاند. بنابراین باید هدف در این زمینه، بررسی مطالعات واقعی و کاربردی باشد.
در پژوهش حاضر، رویکرد PLP موجود برای طراحی شبکه زنجیرهتامین تحت عدمقطعیت برای مسائل با سایز کوچک و تعداد محدودی پارامترهای فازی، مناسب است. در این تحقیق، برای اولین بار از رویکرد برنامهریزی امکانی در طراحی شبکه زنجیره تامین تحت عدمقطعیت در یک مورد کاربردی واقعی استفاده شده است.
توسعه مدل
در این قسمت هدف مدل PLP و مراحل روش آن و رویکرد resolution ارائه میشود. شکل (1) به تشریح مراحل مهم روش مدلسازی و رویکرد resolution میپردازد.
درواقع امروزه با توجه به اینکه پارامترهای زیادی در فرآیند تصمیمگیری وارد میشوند و همچنین با وجود عدم قطعیت پارامترها و درنتیجه عدمقطعیت در تصمیمگیری، به کار بردن اعداد فازی رویکرد مناسبی جهت رسیدن به فضای واقعی میباشد. در این راستا برنامهریزی خطی امکانی، روشی مناسب برای حل مسائل فازی با اعداد فازی مثلثی میباشد. در این مقاله یک رویکرد برنامهریزی خطی امکانی دو مرحلهای برای مدلسازی و حل بهکار گرفته شده است.
رویه حل برای مسائل برنامهریزی خطی امکانی در گامهای زیر بیان شده است:
گام 1: مدلسازی مسئله برنامهریزی خطی امکانی به کمک توابع هدف و محدودیتها
گام 2: تعیین دادههای نادقیق از ضرایب تابع هدف ومقادیر سمت راست با توزیع امکان مثلثی
گام 3: تبدیل مدل نادقیق به مدل قطعی جدید
گام 4: حل مدل با توابع دقیق و محدودیت های دقیق و محاسبه توابع عضویت
گام 5: ساخت یک مدل تک هدفه به کمک توابع عضویت و محاسبه درجه رضایت بهینه در مرحله اول
گام 6: گرفتن نتایج بهینه از گام 5 و اضافه کردن آن به رویکرد مرحله 2 بهعنوان محدودیت و حل مرحله دوم و محاسبه درجه رضایت بهینه مرحله دوم.
گام 7: افزایش به اندازه درجه قابل قبول و بررسی درجه رضایتمندی. اگر هر یک از Z های پذیرفته شده و نتایج افزایش یافته باشد، الگوریتم ادامه مییابد درغیر این صورتمقدار جواب های ایدهآل مثبت و منفی کاهش داده میشود تا یک جواب قابل قبول حاصل گردد.
شکل1-الگوریتم مدل
مدلسازی عدمقطعیت
مجموعه فازی متغیر Xاز طریق تابع عضویت آنها مشخص میشود. درجه عضویت متغیر X در مجموعههای فازی A و B تعیین میشوند. درجه عضویت مجموعه فازی c که مجموعه فازی ∩BA است و درجه عضویت مجموعه فازی D که مجموعه اجتماع A و B است از طریق فرمولهای (1-3) و (2-3) محاسبه میشوند. تابع عضویت متمم یک مجموعه فازی نرمالشده از طریق فرمول (3-3) مشخص میشود. فرض شده است که Cij یک عدد فازی مثلثی است، Cmij یک مقدار محتمل ، Clij یک مقدار بدبینانه، CRij یک مقدار خوشبینانه برای این پارامتر است. تابع عضویت این پارامتر فازی مثلثی از طریق فرمول زیر (فرمول 3-4) محاسبه میشود.
در عمل، یک تصمیمگیرنده میتواند بر اساس سه پارامتر ذکر شده یک توزیع امکان مثلثی برای پارامتر فازی مانند شکل (2) تشکیل دهد.
شکل 2- توزیع امکانی مثلثی
فاصله موردانتظار (EI) و مقدار موردانتظار(EV) عدد فازی مثلثی، محاسبه میشود. یک مدل برنامهریزی ریاضی امکانی که در آن همه پارامترها اعداد فازی مثلثی هستند درنظر گرفته شده است. پارامترهای فازی در تابع هدف و محدودیتها مشاهده میشوند. X یک بردار تصمیم قطعی و z حداقل کردن مسئله PLP داده شده، است. ازمقادیر EV و EI عدد فازی و یک ضریب α بهعنوان درجه امکانسنجی استفاده شده است. 11 مقدار مختلف از بازه [0,1] برای مقدار درجه امکانپذیری درنظر گرفته میشود که عدد 0 نشان دهنده راهحل غیر قابل قبول، 0.1 راهحل عملا غیرقابل قبول، 0.2 راهحل تقریبا غیرقابل قبول، ...، 0.9 راهحل قابل قبول، 1 راهحل کاملا منطقی و قابل قبول است و مدل فازی بالا بصورت معادل قطعی نوشته میشود. معادل قطعی مدل برای حل به یک رویکرد نیاز دارد.
رویکرد حل
برای حل مسائل PLP رویکردهای حل متفاوتی وجود دارد. Jimenez و همکاران (2007) از روابط فازی برای مقایسه اعداد فازی و ارائه یک روش برای حل مسائل امکانی استفاده کردند که در زیر مراحل اصلی این روش توضیح داده میشود.
در مرحله اول، یک برنامه خطی قطعی برای هر درجه امکانپذیری حل میشود. تمام راهحلهای بهینه قابل قبول (مجموعه S) و مقدار بهینه تابعهدف توزیع امکان محاسبه میشود. سپس از تصمیم گیرنده خواسته میشود که یک مقدار هدف خاص g و یک مقدار خوشبینانه G انتخاب کند سپس بر اساس مقایسه مقدار بهینه محاسبه شده با مقادیر هدف و خوشبینانهای که تصمیمگیرنده مدنظرش است، مقدار درجه عضویت (از طریق فرمول 3-11) محاسبه میشود. در مرحله دوم، میزان رضایت از هدف فازی G از طریق روش بهینه α-قابلقبول محاسبه میشود (افزایش به اندازه درجه قابل قبول و چک کردن درجه رضایتمندی). در مرحله سوم، به دنبال پیدا کردن یک راهحل متعادل بین درجه امکانی و درجه رضایت میباشند. بنابراین دو مجموعه فازی را با تابع عضویتهایشان تعریف میکنند. سپس تابع عضویت مشترک دو مجموعه فازی را محاسبه میکنند. برای رسیدن به یک تصمیم قطعی، بالاترین درجه عضویت برای روش حل برنامهریزی خطی فازی پیشنهاد میشود.
تعریف مسئله و مدل امکانی
طراحی شبکه زنجیرهتامین توسط یک شرکت نساجی بینالمللی در اروپا مطابق شکل (3) درنظر گرفته شده است که شامل تامینکنندگان، انبارها، مراکز توزیع و فروشندگان است. محصولات از تامینکنندگان به انبارها، که کالاها آماده ارسال به سطوح بعدی هستند، منتقل شده سپس به مراکز توزیع میفرستند. در برخی از محصولات جدید، β٪ از کالاها باید بصورت مستقیم به مراکز توزیع فرستاده شوند، این درصد توسط کارشناسان تعیین شدهاست. مراکز توزیع محصولات توزیعشده به فروشندگان و محصولات ذخیره را تضمین میکنند. اگر انبارهای احداث شده بیشتر از یکی باشد باید γ٪ از کالاهای دریافت شده از تامینکنندگان بین انبارها به منظور حفظ اعتدال مقدار توزیعشده، مبادله شود. این درصد γ توسط کارشناسان مشخص میشود. انبارها، تسهیلاتی هستند که محصولات را دریافت میکنند، سپس محصولاتی که مقصدهای مشابهای دارند جمعآوری و ارسال شدهاند. انبارها در نزدیکی تامینکنندگان و مراکز توزیع واقع شدهاند. مراکز توزیع که در نزدیکی فروشندگان قرار گرفتهاند، بیشتر محصولات را در چرخه چهارگانه (دریافت، ذخیره، انتخاب و ارسال) کنترل میکنند.
شکل3- زنجیرهتامین شرکت نساجی اروپا
در مقاله حاضر، هزینههای حملونقل، هزینههای احداث، هزینههای فرآیند، هزینه ذخیرهسازی و تقاضا به عنوان داده های نامشخص هستند و چون اطلاعات دادهها در طول دراز مدت دست نیافتنی و برای ارزیابی هدف ناکافی است، این دادهها را به عنوان دادههای فازی درنظر میگیرند. مسئله طراحی شبکه زنجیرهتامین از نظر استراتژیک به عنوان یک مدل چندسطحی، تکمحصولی و یک دورهای درنظر گرفته شده است. فرضیات مسئله بصورت زیر میباشد:
در مقاله حاضر، در شبکه زنجیرهتامین استراتژیک هدف رسیدن به پاسخ سوالات زیر میباشد:
· چه تعداد انبار و مراکز توزیع باید احداث شود؟
· تسهیلات جدید در چه مکانهایی باید واقع شوند؟
· چه تعداد کالا باید در هر انبار و مراکز توزیع نگهداری و کنترل شود؟
· کدام فروشندگان توسط کدام مراکز توزیع کالا دریافت کنند؟
· چه مقدار کالا در سراسر شبکه زنجیره تامین جابهجا شوند؟
شبکه زنجیرهتامین بصورت مجموعهای از گرهها O و کمانها A درنظر گرفته شده است. مجموعه O شامل مجموعه تامینکنندگان S، مجموعه مکانهای انبارهای بالقوه W، مکانهای مراکز توزیع بالقوه D و مجموعه فروشندگان C است. تصمیمات پیکرهبندی زنجیره تامین شامل تصمیمگیری راجعبه این است که کدام انبارها و مراکز توزیع باز شوند و تعیین اینکه جریان کالاها در سراسر شبکه زنجیرهتامین چگونه باشد.
تابع هدف
ضرائب هزینه در تابع هدف ماهیت مبهمی دارد زیرا برخی از پارامترها در افق زمانی طولانی هم قابل تخمین زدن، نیستند. بر این اساس تابع هدف مدل ارائهشده شامل هزینههای ثابت احداث انبار، هزینههای ثابت احداث مراکز توزیع، هزینههای حملونقل کالاها در سراسر شبکه زنجیرهتامین، هزینههای ذخیرهسازی و تعمیرات است.
محدودیتها
محدودیت (1) تضمین میکند تمام کالاهای تولید شده توسط تامینکننده i باید به همه انبارها یا مراکز توزیع تخصیصیافته به آن ارسال شود. محدودیت (2) تضمین میکند که β٪ از کالاها باید بصورت مستقیم از تامینکننده به توزیعکننده ارسال شوند. محدودیت (3) بیان میکند که میزان محصولات ورودی به هر انبار با میزان محصولات خروجی از آن انبار باید برابر باشند. محدودیت (4) تضمین میکند که γ٪ از محصولات بین انبارها جابهجا شوند. محدودیت (5) بیان میکند کل محصولات ورودی به یک انبار برای اینکه انبار باز بماند و بالقوه (یعنی مجاز به ارسال کالا میباشد زمانیکه کالا برای اولین بار از این مرکز ارسال شود به مرکز بالفعل تبدیل میشود) باشد باید از حداقل ظرفیت بیشتر و باید از حداکثر ظرفیت مجاز هم کمتر باشد. محدودیت (6) بیان میکند میزان کالاهای دریافتی هر مرکز توزیع با میزان کالای ارسالی آن به فروشندگان باید برابر باشد. محدودیت (7) تضمین میکند درصدی از محصولات باید بین مراکز توزیع جابهجا شوند. محدودیت (8) بیان میکند که برای اینکه یک مرکز توزیع بالقوه باقی بماند باید میزان ظرفیت کالاهای آن از حداقل ظرفیت ذخیرهسازی بیشتر و از حداکثر ظرفیت هر مرکز توزیع کمتر باشد. محدودیت (9) تضمین میکند تقاضای هر مشتری باید برآورده شود. محدودیتهای (10) و (11) متغیرهای باینری و محدودیت (12) متغیر نامنفی مسئله را تضمین میکنند.
مدل قطعی معادل
در مدل نوشته شده فوق، اعداد فازی را جایگزین اعداد مبهم در تابع هدف و محدودیتها میکنند حال یک مدل فازی دارند که با اعمال مقدار موردانتظار و فاصله موردانتظار اعداد فازی و درجه امکانپذیری در مدل فازی آن را به یک مدل قطعی تبدیل میکنند.
کاربرد در مسائل واقعی
برای اعتبارسنجی مدل و رویکرد حل پیشنهادی مدل چندین بار بررسی شد. مطالعه موردی شامل 11 تامینکننده، 16 انبار بالقوه، 63 مرکز توزیع و 103 فروشنده است. برای مقایسه رفتار مدل امکانی ارائه شده با مدل قطعی آن، از یکسری شاخصهای عملکردی استفاده شده است:
کل هزینه: منظور از کل هزینهها اشاره به هزینههای بازگشایی، هزینههای پردازش، ذخیرهسازی و حملونقل است.
میانگین سطح خدمتدهی (ASL): میانگین سطح خدمت اشاره به درصدی از مقدار کالاهایی است که به مشتریان عرضه میشود. که بستگی به تعداد مشتریان، تعداد کالاهایی که به مشتری عرضه شده و تعداد تقاضای مشتری دارد.
سطح ظرفیت استفادهشده(UCL) : سطح ظرفیت استفادهشده اشاره به درصد ظرفیت استفادهشده برای خدمترسانی به تقاضای مشتریان دارد.
بازده محاسباتی: به تعداد متغیرهای مدل، تعداد محدودیتها برای حل هر مدل بستگی دارد.
سطح بکارگیری بودجه(BUL) : سطح بکارگیری بودجه اشاره به میزان بودجهای که میتواند مورد استفاده قرار بگیرد، دارد.
هزینههای جریمه(PC) : هزینه جریمه یعنی مقدار پولی که به مشتریان بخاطر عدم برآورد کل تقاضای آنها پرداخت میشود.
روش حل قطعی و امکانی
برای بررسی دقت مدل قطعی و مدل امکانی، یک درجه امکانسنجی تعیین میشود. در جدول (1) مقادیر تابع هدف توزیع امکانی محتمل، خوشبینانه، بدبینانه به ازای مقادیر مختلف درجه امکانسنجی و همچنین مراکز توزیع و انبارهایی که باید بازگشایی شوند، ارائه شده است. در این پژوهش تابع عضویت، بصورت خطی فرض شده است. در جدول (2) شاخص سازگاری هر مدل و درجه عضویت هر یک از α-قابلقبول محاسبه و ارائه شده است سپس با ضرب این دو شاخص ماکسیمم مقدار مربوط به هر α که باشد به عنوان α-قابلقبول پذیرفته میشود. در این مقاله، درجه امکان 0.7 دارای بیشترین درجه عضویت 0.32 است، که به عنوان بهترین پیکرهبندی برای مسائل PLP انتخاب میشود و براساس جدول (1) مکان های توزیع و انبارهایی که باید بازگشایی شوند مشخص میشود. جدول (3) تعداد متغیرها و محدودیتهای دو مدل را نشان میدهد که تقریبا با هم برابرند و انبارها و مراکز توزیع یکسانی با ظرفیتهای مختلف برای آنها درنظر گرفته شده است ولی زمان محاسبات مسئله PLP تقریبا نصف زمان محاسبات مدل قطعی برای برآورد تقاضای مشتریان میباشد.
تحلیل حساسیت
برای اعتبارسنجی مدل ارائه شده 22 آزمایش با تغییر مقادیر پارامترها انجام شده است(جدول4). در 11 آزمایش اول با تغییر مقدار تقاضا و ثابت نگه داشتن سایر پارامترها، اثر تغییرات تقاضا مورد بررسی قرار گرفت. در چند آزمایش بعدی اثرات هزینه و در نهایت اثرات تغییرات هزینه و تقاضا بطور همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمایشها در جدول (5) آورده شده است. مدل امکانی نتایج بهتری را نسبت به مدل قطعی برای شاخصها بدست آورده است. نمودار 1، مقادیر سطح بکارگیری بودجه (BUL) را در آزمایشهای متفاوت نشان داده است. همانطور که در نمودار مشاهده میشود سطح بکارگیری بودجه بیشتر از 100٪ برای حدود 64٪ از آزمایشها بوده است که بدین معنی است که استفاده از بودجه ثابت در مدل قطعی برای برآورد نیاز مشتریان کافی نیست. بنابراین استفاده از بودجه ثابت توسط مدل PLP بهتر از مدل قطعی است، زیرا در مدل PLP تامین مالی 77٪ از آزمایشها و تقاضای مشتریان برآورده میشود درصورتیکه در مدل قطعی فقط 36٪ برآورده شده است. اگرچه روشهای امکانی پرهزینهتر از روشهای قطعی است اما این تفاوت هزینه اجازه میدهد که پیکربندی زنجیره تامین قویتر باشد و عدمقطعیتهای محیطی را بیشتر کنترل کند و کاهش دهد. همانطور که در جدول (5) مشاهده میشود میانگین BUL پیکربندی مدل قطعی بیشتر از 100٪ شده است بنابراین بودجه کافی برای کنترل پارامترهای غیرقطعی را ندارد. اما میانگین BUL مدل امکانی 94٪ میباشد و انعطافپذیرتر برای روشهای PLP در مقابله با عدمقطعیتهای محیطی میباشد.
نمودار 1- اثر تغییرات تقاضا بر BUL
نمودار 2، سیر تکامل سطح ظرفیت استفادهشده در تقاضاهای مختلف را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید افزایش تقاضا، میزان سطح ظرفیت استفاده شده را در هر دو ساختار قطعی و امکانی تا رسیدن به اوج 100٪ افزایش میدهد. ساختار قطعی قبل از ساختار امکانی در تقاضای کمتر به اوج 100٪ میرسد. در هنگام افزایش تقاضا، کنترل بیشتر عوامل محیطی بر فراوانی ظرفیت در مدل امکانی لازم است.
نمودار 2- اثر تغییرات تقاضا بر UCL
نمودار 3 تغییرات سطح ASL بر اساس تغییرات تقاضا نشان میدهد که با افزایش تقاضا از یک میزان خاصی به بعد سطح ASL کاهش مییابد که این افت کاهش در مدل قطعی بیشتر از مدل امکانی است و در کل مدل امکانی در مقابل تغییرات تقاضا بهتر عمل میکند. همانطور که در شکل میبینید بین تقاضای 87.6 تا 129 ASL احتمالی برابر با 100٪ است اما زمانیکه تقاضا به 162.7 میرسد، سطح خدمات 80٪ کاهش مییابد. برای ساختار قطعی سطح خدمات بین 94٪ تا 100٪ ، بین میزان تقاضا 87.6 تا 125.23 نوسانات داشته است اما در بازه 125.23 تا 162.7، سطح خدمات به شدت تا 54٪ کاهش یافته است. این نوسانات به دلیل بودجه ناکافی پیشنهاد شده توسط مدل قطعی است اگرچه در این مقاله، ظرفیت کافی داریم.
نمودار 3- اثر تغییرات تقاضا بر ASL
نمودار 4 میزان افزایش هزینههای جریمه را به دلیل تغییرات تقاضا بیان میکند اینکه شرکت در چه موقعیتی باید جریمه پرداخت کند. زمانیکه تقاضا از 88 تا 129 افزایش مییابد میزان جریمه صفر است. برای میزان تقاضاهای بزرگتر از 129 هزینه های جریمه بطور قابل توجهی افزایش می یابد. در مدل قطعی با افزایش تقاضا،73٪ مواقع باید هزینه جریمه پرداخت شود، درحالیکه در مدل امکانی با افزایش تقاضا 34٪ مواقع نیاز به پرداخت جریمه است.
نمودار 4- اثر تغییرات تقاضا بر PC
نتیجهگیری
تعیین یک ساختار زنجیرهتامین بهینه زمانیکه پارامترها و فاکتورهای متعددی در محیط عدمقطعیت وجود دارند، دشوار است. بنابراین در مقاله حاضر، یک رویکرد PLP و روش ارائهشده براساس برنامهریزی امکانی برای یافتن یک راهحل کارآمد برای مدلسازی شبکه زنجیرهتامین ارائه شدهاست. مطالعه موردی در دنیای واقعی انجام شد و کارایی رویکرد PLP در شرایط عدمقطعیت نسبت به رویکرد قطعی اثبات شد. همانطور که از نتایج آزمایشات مشخص است عملکرد مدل برنامهریزی خطی امکانی برای فاکتورهایی مثل ASL، PC، UCL، BUL کارایی بهتری نسبت به مدل قطعی داشت و با افزایش تقاضا نوسانات تغییرات و میزان درصد افت کمتری مشاهده شد. بنابراین رویکرد PLP توانایی مقابله با پارامترهای مبهم و غیرقطعی، زمانیکه با کمبود اطلاعات درباره میزان تقاضا، هزینهها و غیره روبهرو هستیم، را دارد.
برای پیشنهادات آتی،میتوان مدل ارائهشده را بصورت یکپارچه، چنددورهای، چندمحصولی، چندهدفه درنظر گرفت. همچنین برای مسائل با مقیاس بزرگ باید به زمان حل محاسبات هم توجه داشت. توسعه یک الگوریتم فراابتکاری/ ابتکاری برای حل مدلهای PLP مربوطه برای یافتن روش حل کارا در زمان معقول برای تحقیقات آتی پیشنهاد میشود.