تصمیمات مدت اعتبار و بازپرسازی پایدار با تقاضای وابسته به مدت اعتبار تحت محدودیتهای انتشار کربن
چکیده:
این مقاله تصمیمات مدت اعتبار و بازپرسازی زنجیره تامین پایدار را با تقاضای وابسته به مدت زمان مدتاعتبار، تحت سناریوهای مختلف انتشار کربن درنظر گرفته و اثرات مدتاعتبار و قوانین زیست محیطی را بر مدل موجودی کمیسازی کرده است.
مقدمه و شکاف تحقیقاتی:از آنجا که مکانیزم مدتاعتبار میتواند به کاهش هزینههای نگهداری موجودی مشتریان بیانجامد، مدت زمان آن میتواند برای مشتریان جذابیت ایجاد نموده و سهم بازار را افزایش دهد. فسادپذیری اقلام موجودی نیز که به خاطر نگهداری ضعیف بسیار رایج است، در ادبیات به دو صورت درنظر گرفته شده است: نرخ ثابت در مدل موجودی قطعی و به صورت نرخ متغیر نسبت به زمان. تحقیقات بسیاری در مدلهای موجودی فساد پذیر مکانیزم مدتاعتبار را درنظر گرفتهاند. بیشتر تحقیقات سیاستهای سفارشدهی بهینه را تحت مدت اعتبار مشخص از دید خریدار بررسی کردهاند. اما مطالعات اندکی به چگونگی تعیین مدت زمان اعتبار بهینه برای خرده فروش پرداختهاند. استراتژی مدت اعتبار میتواند محرک فروش باشد و مدت زمان بیشتر آن مستقیما بر جریان نقدی اثرگذار است و احتمال وفاداری و بالقوه شدن مشتریان را افزایش میدهد. در نتیجه مکانیزم مدتاعتبار باید به نحوی درنظر گرفته شود که بینِ افزایش فروش و ریسک اجتنابناپذیر ناشی از مدت اعتبار، موازنه برقرار باشد. اگرچه مطالعات زیادی بر مبنای تحلیل مدلهای موجودی اقلام فسادپذیر با تاریخ انقضا تحت سناریوهای مختلف زیستمحیطی صورت گرفته که بر چگونگی تعیین مدت اعتبار بهینه تمرکز داشتهاند، در بیشتر این مطالعات نرخهای تقاضا و ریسک بالقوه تابع مشخصی از مدت اعتبار فرض شده است.
با توجه به اهمیتی که مسائل زیستمحیطی در چرخه یک محصول دارند، مطالعات بسیاری ملاحظات زیستمحیطی را در مسائل بازپرسازی تکمحصولی درنظر گرفته و اثرات مکانیزمهای نظارتی کربن را بر تصمیمات سفارشدهی بررسی کردهاند. اما هیچکدام از این مطالعات اثر فسادپذیری را در مدل موجودی لحاظ نکردهاند.
اگرچه مکانیزم مدت اعتبار، تقاضا را افزایش میدهد، تقاضای بیشتر منجر به انتشار کربن بیشتر میشود. در این راستا، برای دستیابی به توسعه پایدار، قوانین زیستمحیطی برای محدود کردن انتشار کربن پیادهسازی میشوند. چون این قواینن بر تصمیمات و عملکرد کسبوکارها و زنجیرههای تامین اثرگذارند، ضرورت دارد در اتخاذ تصمیمات مدت اعتبار و استراتژیهای بازپرسازی موجودی کالاهای فساد پذیر لحاظ شوند. با اینکه سیستم موجودی برای اقلام فسادپذیر با مدت اعتبار، هدف بسیاری از مطالعات بوده است اما به اثرات ریسک ناشی از مدت اعتبار و مسائل زیستمحیطی کمتر پرداخته شده است.
این مقاله برای دستیابی به نتایج پایدار، کنترل موجودی و سیاست مدت اعتبار را با لحاظ کردن ملاحظات زیستمحیطی و بررسی اثرات محدودیتهای زیستمحیطی بر بازپرسازی موجودی خردهفروش و مدت اعتبار، توسعه داده است. هدف تعیین مدت زمان اعتبار (تاخیر در پرداخت) و سیاست بازپرسازی است.
نوآوریها:
نوآوریهای این مقاله مرتبط با دو بخش از ادبیات است:
1- مدل موجودی با درنظر گرفتن ریسک ناشی از مدت اعتبار؛ این مقاله برخلاف ادبیات موجود که تقاضا و نرخ ریسک را تابع مشخصی از مدت اعتبار درنظر گرفتهاند تابع تقاضا را بهصورت یک تابع کلی از مدت اعتبار درنظر گرفته است.
2- مدل موجودی با درنظر گرفتن مسائل زیست محیطی؛ این مقاله برخلاف ادبیات موجود که عمدتاً خرابی اقلام موجودی را نادیده گرفتهاند، نرخ خرابی را درنظر گرفته است.
· این مقاله مدل بازپرسازیِ موجودی بهینه را تحت سیاستهای مختلف انتشار کربن- تجارت کربن (Cap and Trade) و جریمه کربن (offset)- بررسی کرده است.
· مدل تکمحصولی است و سفارشات عقبافتاده مجاز است.
· کالاها فسادپذیرند.
· چرخه موجودی فاصله زمانی بین دو سفارش متوالی است.
· تقاضا در هر چرخه موجودی با قطعیت مشخص است و به مدت اعتبار پیشنهادی خردهفروش به مشتریان بستگی دارد.
· در آغاز چرخه موجودی، خردهفروش باید همزمان دو تصمیم اصلی بگیرد. 1) مدت اعتبار قبل از شروع چرخه موجودی و 2) استراتژی بهینه بازپرسازی برای برآوردهسازی تقاضا در هر چرخه موجودی.
· تقاضا تابعی از مدت اعتبار پیشنهادی خرده فروش به مشتریان درنظر گرفته شده است که غیر منفی، پیوسته و دوبار مشتقپذیر فرض شده است. چون مدت اعتبار پیشنهادی به نفع مشتریان است، مدت زمان بیشتر آن فروش را بیشتر میکند. بهعبارتی، هر چه مدت زمان اعتبار طولانیتر شود، تقاضا افزایش مییابد. بنابراین تقاضا نسبت به مدت اعتبار اکیدا صعودی است، یعنی مشتق آن نسبت به مدت اعتبار همواره مثبت است. در حالی که مدت اعتبار، ریسک بالقوهای دارد که نرخ آن به صورت تابعی از مدت اعتبار درنظر گرفته شده است به صورتی که مشتق آن نسبت به مدت اعتبار همواره مثبت است (هر چه مدت زمان اعتبار بیشتر شود، ریسک ناشی از مدت اعتبار نیز بیشتر خواهد شد).
· همچنین بین چرخه موجودی و مدت زمانی که طول میکشد تا موجودی به صفر برسد رابطه زیر درنظر گرفته شده است.
قبل از زمان صفر شدن موجودی، محصولات با نرخ وابسته به زمان فاسد میشوند، که نرخ آن عددی بین صفر و یک است. تعمیر یا بازیابی واحدهای خراب شده در طی چرخه موجودی وجود ندارد. بعد از زمان صفر شدن موجودی، هنوز چرخه موجودی کامل نشده است و زمان باقیمانده تا چرخه موجودی، زمان انتظار مشتریان برای دریافت محصول است. درنظر گرفته شده است که بخشی از سفارشات عقبافتادهاند و در زمان دیرتری تامین میشوند و بعضی از آنها نیز فروش از دست رفته درنظر گرفته شدهاند. نرخ سفارشات عقبافتاده وابسته به مدت زمان انتظار برای بازپرسازی بعدی است. بنابرین کسری از کمبود که سفارش عقبافتاده درنظر گرفته شده، تابعی نزولی از مدت زمان انتظار است. به این معنی که با گذر زمان سفارشات به تعویق افتاده کاهش مییابد (مشتریان از سفارش خود صرف نظر میکنند). زمان تحویل کالا نیز صفر درنظر گرفته شده است. رفتار سیستم موجودی در طی دوره بازپرسازی به شکل زیر است.
هزینههای هربار سفارش دهی، هزینه خرید هر واحد و هزینه نگهداری هر واحد محصول و نیز قیمت فروش هر واحد محصول در واحد زمان درنظر گرفته شده است. مقدار انتشار کربن در هر سفارش، در هر خرید و در نگهداری هر واحد محصول نیز در مدل درنظر گرفته شده است. تحت سیاست تجارت کربن که خردهفروش بازه اولیهای برای انتشار کربن میدهد و برای خرید یا فروشِ حقِ انتشار مجوز میگیرد، اگر مقدار انتشار کربن خردهفروش، سقف انتشار کربن را رد کند، باید جریمه کربن اضافی را برای جبران انتشار بیش از سقف (cap) پرداخت کند. اگر مقدار انتشار کربن پایینتر از سقف باشد، میتواند مازاد مجوز کربن را به کسبوکارهای دیگر بفروشد. هدف این مقاله تعیین مقدار بهینه مدت اعتبار و استراتژی بازپرسازی است که سود کل خردهفروش را در واحد زمان بیشینه کند.
در این مقاله بررسی اثر مدت اعتبار بر سود بهینه کل و مقدار بهینه انتشار کربن تحت دو سیاست تجارت کربن و جریمه کربن نشان داد که افزایش مدت اعتبار به افزایش کربن میانجامد. همچنین مقدار بهینه مدت اعتبار نسبت به قیمت کربن، ابتدا اکیدا نزولی است و سپس هرچه قیمت کربن افزایش مییابد، میزان مدت اعتبار ثابت میماند (تحت تجارت کربن). چون افزایش حاشیه درآمد کمتر از افزایش حاشیه هزینه است و پیشنهاد مدت اعتبارِ بیشتر سودی برای خردهفروش ندارد. همچنین، مقدار بهینه مدت اعتبار و انتشارات کربن در واحد زمان با افزایش سقف کربن ثابت میمانند چون سقف کربن تحت تجارت کربن مقدار بهینه بازپرسازی را تغییر نمیدهد.
نتایج:
1- برای هر مدت اعتبارِ شدنی، مقدار سود کل بهینه در واحد زمان برای سیاست تجارت کربن بزرگتر یا مساوی سود بهینه کل در واحد زمان برای سیاست جریمه کربن است.
2- مکانیزم مدت اعتبار به افزایش سود خردهفروش انجامید.
3- تحت هر دو سیاست تنظیم انتشار کربن، خرده فروش زمان مدت اعتبار پیشنهادی به مشتریان را کاهش میدهد و با افزایش قیمت کربن، میزان انتشار کربن را کاهش میدهد.
4- اثر سقف کربن بر کاهش کربن محدود است،
5- برای مدل تحت سیاست تجارت کربن، از آنجا که خرده فروش میتواند مجوز کربن را با قیمتی ثابت بفروشد یا بخرد، تغییر سقف کربن اثری بر مقدار بهینه مدت اعتبار و راهبرد بازپرسازی ندارد. بنابرین مقدار بهینه انتشار کربن ثابت میماند.
6- برای مدل تحت سیاست جریمه کربن، از آنجا که خرده فروش میتواند مجوز کربن اضافی را بخرد، برای جبران کربن اضافی بین انتشار واقعی و سقف کربن، مقدار بهینه انتشار کربن در سطح به دست آمده در مدل با سیاست تجارت کربن، وقتی سقف کربن نسبتا کم است، ثابت میماند.