ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 |
چکیده
امروزه اطلاعات به یک کالای بسیار مهم تبدیل شده است. خصوصیسازی اطلاعات مربوط به هزینه مسئولیت اجتماعی شرکتها بر توسعه پایدار زنجیره تأمین تأثیر منفی دارد. بنابراین، مهم است که یک مکانیزم هماهنگ منطقی برای تشویق اعضای زنجیره تأمین به افشای اطلاعات هزینه مسئولیت اجتماعی ایجاد شود. این مقاله حساسیت زنجیره تأمین به مسئولیت اجتماعی شرکتها را بررسی میکند و تأمینکننده، محصولات را از طریق برند خردهفروش میفروشد. تأمینکننده میتواند در فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکت سرمایهگذاری کند، امّا اطلاعات هزینه مسئولیت اجتماعی خصوصی است. با توجه به اطلاعات هزینه مسئولیت اجتماعی که توسط تأمینکننده فاش شده است، خردهفروش در مورد همکاری خود با تأمینکننده برای طولانی مدت تصمیم میگیرد. برای بررسی تأثیر عدم تقارن اطلاعات هزینه بر تصمیم اعضای زنجیره تأمین از بازی استکلبرگ[1] استفاده میشود. این مقاله به مقایسه اثرات تصمیمگیری تحت اطلاعات متقارن و اطلاعات نامتقارن میپردازد و یک مکانیزم هماهنگی برای تأمینکننده، جهت آشکارسازی اطلاعات هزینه مسئولیت اجتماعی و دستیابی به هماهنگی زنجیره تأمین طراحی میکند. نتایج نشان میدهد، که تصمیمگیری تحت اطلاعات متقارن بهتر از اطلاعات نامتقارن است و سود تأمینکننده تحت مکانیزم طراحی شده، بهتر از حالت اطلاعات نامتقارن است. علاوه بر این، مکانیزم طراحی شده میتواند به بهبود تعهد تأمینکننده به مسئولیت اجتماعی شرکتها بپردازد و اثرات حاشیهای مضاعف[2] را تا حدودی از بین ببرد. این مقاله بینشهای مدیریتی و عملی برای شرکتهایی که از مدلهای تجاری پایدار استفاده میکنند، ارائه میدهد.
ادامه مطلب ...
چکیده
در این مطالعه یک زنجیرهتامین دو سطحی با یک تولیدکننده بالادستی و یک خردهفروش پایین دستی برای یک محصول فسادپذیر درنظر گرفته شده است. تولیدکننده مواد اولیه را به محصول نهایی تبدیل میکند، که در هر چرخه بازپرسازی توسط خردهفروش خریداری میشود. مواد اولیه تولیدکننده بسیار فسادپذیر هستند (یعنی در عرض چند ساعت یا چند روز از بین میروند) و کالاهای نهایی در خردهفروش با عدمقطعیت تقاضا و منسوخ شدن روبرو هستند. رابطه خردهفروش و تولیدکننده بهعنوان یک بازی استکلبرگ مدل شده که در آن خردهفروش رهبر است و چرخه بازپرسازی را تعیین میکند که هزینه عدم تطابق بین عرضه و تقاضای غیرقطعی را به حداقل برساند. تولیدکننده پیرو است و به منظور به حداقل رساندن هزینه واحد برای کالاهای نهایی در رابطه با هزینههای پردازش تصمیمگیری میکند. نتایج نشان میدهد که عمر مواد اولیه و کالاهای نهایی، که در طول دوره چرخه بازپرسازی به هم مرتبط هستند، تأثیر قابل توجهی بر هزینههای زنجیرهتامین دارند. اگرچه هزینه فساد مواد اولیه به خودی خود کم است، اما نشان داده میشود که عمر کوتاه مواد اولیه تأثیر قابل توجهی بر هزینههای هر دو طرف دارد. علاوه بر این، میتوان دریافت که در حالی که ارزشافزوده بالا در تولیدکنندگان هزینههای خردهفروشی را افزایش میدهند، به دلیل وجود دستههای بزرگ تولید، هزینههای تولیدکننده را کاهش میدهند. ادامه مطلب ...